شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۳۸ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

۲۳
آذر

هو


اگر می خواهید برزختان پر نشیب و فراز نباشد ، باید آن را در این عالم مشاهده کنید.


در محضر استاد


۲۳
آذر
هو

یک ریاضتی بود آن زمان ها که بعضی از دوستان بودند که می دانند. یک ریاضت مافوق الطاقه داشتیم. ۱۱۰ روزه بود که روز آخر ما پَر می زدیم و حال نداشتیم اصلا، در سن جوانی بودیم. شب آخر به یکی از دوستان گفتیم امشب افطار کنیم.  ۱۱۰ روزه یعنی (حدود) سه تا چله بود. دیدیم دو نفر هندی وارد شدند ، ممکن است بعضی بچه ها باشند که یادشان باشد، بعد از سلام علیک و روبوسی گفتیم کجا بودید؟ گفتند مشهد بودیم ، آمدیم رِی و جدّت را زیارت کردیم .من تعجب کردم که اینها چه می گویند! بعد آمدیم قم و مستقیم آمدیم سوی شما. آن زمان بیابان بود وسط قبرستان آمدند ما رو پیدا کنند.

ما کجا بودیم ...؟ بعد از اینکه حکایت را تمام کردند ما دوزاریمان نیفتاد، فکر نکردیم که دارند سرعت خودشان را به ما ابلاغ می کنند، ما درک نکردیم من کمی شک کردم. صبح شد گفتند پول دارید ؟ صد تومن داشتیم ، گذاشتم جلوی آنها، گفت نه ، ده تومن این برداشت و ده تومن هم آن یکی دیگر،  گفتند بس است ، بعد خداحافظی کردند و روبوسی تا رسید به من، من را گرفت در بغلش و روبوسی کردیم و یکهو پریدند و رفتند!

دیشبش پرسیده بودم که از اینجا، به کجا می روید؟ گفته بودند؛ اول کربلا و بعد نجف و از نجف برویم مدینه زیارت و برگردیم مکه، زیارت را تمام کنیم از اینجا برویم پاکستان، آدرس هم دادند که هنوز دارم. گفتند:

بیایید انجا که در خدمت باشیم. وقتی پریدند، دیدم آنها حاکم بر طبیعت هستند، سلطان بر طبیعت هستند و سلطان بر دلها هستند نه بر گِلها.. خلاصه رفتند، یعنی شخصیت هایی اینگونه درعالم هستند.

در محضر استاد
۱۹
آذر

هو


مجملا این عالم را ( عالم ملکوت ) شارع مقدس عالم برزخ سابق و لاحق و ملکوت سماوات و ارض و عالم نفوس انسانیه خوانده و باصطلاح حکماء اشراق عالم مثال و عالم اشباح و مثل معلقه و خیال منفصل و ارض حقیقه نامند و باصطلاح اهل معرفت عالم قلب و اقلیم ثامن و ارض هورقلیا نامند و اهل معرفت و ریاضت به خلع بدن درین عالم داخل می شوند.


و حکماء قدما نیز بریاضات داخل در این عالم بقدر استعداد نورانیت شده اند چنانکه ارسطاطالیس حکیم در اثولوجیا گوید که خلوت گزیدم و ریاضت کشیدم و خلع بدن نمودم و از ملابس طبیعت مجرد شدم و در خود حسنی غریب و نوری عجیب می دیدم و خود را از اجزاء عالم روحانی می یافتم و صاحب تاثیر بودم پس ترقی کردم به عالم ربوبیت و نور مشاهده می کردم که زبان وصف آن نتواند نمود و گوش وصف آن نتواند شنید ناگاه فکر میان من و آن نور حجاب شد و متعجب ماندم که چگونه از آن عالم نزول کردم.


و شیخ مقتول در تلویحات و ملاقطب علامه در شرح حکمت اشراق این خلع و شهود را به افلاطون نسبت داده اند و مستبعد نیست که از هر دو باشد که استاد و تلمیذ یکدیگرند ؛ پس بدانکه در جائیکه حکماء سلف به ریاضات نفسانیه صاحب خلع بدن و شهود انوار شده اند اهل معرفت و مجاهده از این امت مرحومه که مسمی به اولیاء و شیعیان خاص الوای حضرات اهل بیت عصمت اند از برکت نور ولایت و متابعت ایشان   به طریق اولی باید به این عالم که مثال و قلب است به خلع بدن رسیده باشند ، خلع بدن سهل است که اولیاء این امت خلع صورت مثالیه قلبیه را از برکت نور ولایت کرده اند و به عالم ارواح مجرده و انوار مقدسه جبروتیه رسیده اند.


بلکه خود نور مجرد از صور شده اند و با تجلی الهی متحد شده اند و با این خلع ثانی عارف به نورانیت حضرت سلطان اولیاء سیدالموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام آمده اند چنانکه فرمود : ( من عرفنی بالنورانیه فقد عرف الله و من عرف الله فقد عرفنی بالنورانیه و ذلک دین القیّمه )


طباشیر الحکمه

میرزا ابوالقاسم حسینی شریفی ذَهَبی شیرازی متخلص به راز شیرازی

۱۹
آذر

هو


بزرگواری می فرمایند از روح جناب حکیم عمر خیام سوال شد در رابطه با قالب های هفت گانه ( کالبد های هفت گانه ) و اینکه بعد از مرگ همیشه به همان کیفیت باقی می مانند یا خیر؟


جواب :


اینکه گفته شد روان پوش هفت قالب دارد ، مقصود هفت حالت از لطافت نهائی تا تراکم مادی است ، اما این هفت مرحله کاملا مشخص نیستند. مانند هفت رنگ نور سفید که هر یک را اسمی گذاشته اید ؛ ولی در واقع کاملا مشخص نیست ، چون هریک به صد ها رنگ جزء ممکن است تقسیم شوند.


بعد از مرگ روح احتیاج به قالب جسمانی ندارد و این قالب ترکیبی را رها می کند و هر قدر روح ، ترقی می کند یعنی از علائق مادی و رذائل اخلاقی بکاهد احتیاجش به پوشش های ثقیل کمتر است ؛ بنابر این در اثر ترک علائق مادی و صفات رذیله تصفیه قالب های متراکم تر شروع می شود ، چنانچه در محیط شما اگر کسی از روی احتیاج هفت لباس ( ضخیم تا نازک ) در برداشته باشد ، هر وقت رفع احتیاج شود ، یکی یکی در می آورد.

۱۹
آذر

هو


لطایف خمسه عالم خلق ( نفس و باد و آب و نار و خاک ) مناسبات خاصی به لطایف عالم امر ( لطیفه قلب و روح و سر و خفی و اخفی ) دارند ، گویا این اصولند از برای جواهر خمسه عالم امر مثلا معامله ی نفس اصل معالمه ی لطیفه قلبی است و یا معالمه ی عنصر باد اصل معامله ی لطیفه روحی است و ایضا معامله ی عنصر آب اصل معامله ی لطیفه سری است و به همین ترتیب معامله عنصر نار اصل معامله ی لطیفه خفی و بالاخره معامله ی عنصر خاک اصل معامله ی لطیفه اخفی می باشد .بناء یکی از وجوهی که سالک حین سیر در عالم امر خود را در منامات و واقعات گرفتار عناصر مثلا پرواز در هوا یا محاط به آب و یا خاک و غیره می بیند همین مناسبات بین البینی عناصر و لطایف است که هنگام سیر در اصول لطایف عالم امر فوق العرش ظهور آن واضحتر میشود.


اذکار و اسباق در طرق اربعه

۱۹
آذر

هو


طریقت راهی است که از شریعت خیزد و شریعت بیان توحید و طهارت و نماز و روزه و حج و نماز و جهاد و زکات است و بیان معاملات دنیا و محاسبات عقبی و لقا و سلام و کلام و رضای خدای تعالی است.  اما طریقت طلب کردن تحقیق این معاملات و تفحص این مشروعات است و آراستن اعمال به صفای ضمایر و تهذیب اخلاق از کدورات طبیعی چون ریا و جفا و شرک خفی و حقد و حسد و تکبّر و اعجاب و مانند این همه ... در جمله هر چه به تهذیب ظاهر متعلق است از شریعت خیزد و هر چه به تصفیت باطن بازگردد از طریقت خیزد مثلآ جامه نمازی [پاک] کردن از لوت نجاست شریعت است و دل را نگاه داشتن از کدورات بشری طریقت است...روی به قبله آوردن در نماز شریعت است و دل به حق حاضر داشتن، طریقت، و در جمله هر چه در مرتبه ی حواس فرود آید مراقبت آن کردن ، شریعت است و هر چه در درون پرده ی قالب است ، رعایت آن کردن ، از طریقت است.و هرچه در قرآن عبارت به « ناس » است که « یا ایها الناس » جمله لوازم شرعی است که به شریعت ایمان بر مردمان میرسانند و هرچه در تبع ایمان است که یاد کرده است که « یا ایها الذین آمنوا » جمله لوازم طریقتی است که بعد از ایمان از مؤمنان طلب کرده است که دعوت به ایمان است و شریعت به ایمان است و طریقت در پرده ی ایمان است.


و اصل طریقت آن دو چیز است :

تقوی در عمل و قول سدید در علم.


صوفی نامه - قطب الدین عبادی


۱۹
آذر

هو 


عین القضاة همدانی:


اول چیزی که سالک را از عالم آخرت معلوم کنند ، احوال گور باشد ، مثلا اتش و مار و کژدم را در گور به تمثل به وی نشان دهند.


تمهیدات

۱۹
آذر

هو


مشایخ رضون الله تعالی علیهم در راه خداوند جل ذکره برای سالکان علی سبیل الأجمال چهار منزل نشان داده اند تا از آن گذشته به مقصود رسند.


منزل اول عالم ناسوت است

منزل دوم عالم ملکوت است 

منزل سوم عالم جبروت است 

منزل چهارم عالم لاهوت است


فرمودند عالم ناسوت عالم حیوانات است ؛ و فعل این منزل از حواس خمسه است.چون سالک به ریاضت و مجاهدت از این عالم بگذرد و این صفات را بگذارد به عالم ملکوت می رسد ؛ و فعل اهل این منزل تهلیل و قیام و رکوع و سجود و قعود است.عالم جبروت عالم روح است.تا صفات حمیده چون شوق و ذوق و محبت و طلب و وجد و سکر و صحو و اثبات و محو حاصل کند و چون سالک ازین منزل بگذرد و از این صفات مجرد شود به عالم لاهوت رسد.و عالم لاهوت عالمی است بی نشان. چون سالک آن جا برسد ، از خود برسد [بگذرد] ،و در خود برسد ، و آن را "لا مکان" گویند آن جا نه گفتگویی است نه جستجویی.


خلاصه الالفاظ جامع العلوم

حضرت سید جلال الدین بخارایی (پیر مخدوم جهانیان)


۱۹
آذر

هو 

 

خواب بیان هویت شخص است ؛ اگر کسی می خواهد بفهمد حقیقتش فعلا به چه صورت است خوابش را مشاهده کند ؛ هویت خودش را می فهمد.

 

استاد صمدی آملی 

شرح جلد دوم دروس معرفت نفس - جلسه ۱۳۶

۱۹
آذر

هو


در صورتی که مرید با کاهلی و سستی و انجام گناه ها و دوری از شریعت طریقت خود را از دست بدهد ، انرژی باطنی و یا گرمای قلبی و همچنین برق چشمان و روشنی هاله وی نیز از بین می رود که اهل معرفت در اصطلاح به این امر "خالی شدن" اطلاق می نمایند.


گناه کردن و دوری از شریعت باعث ضعیف شدن و از بین بردن بیعت [تعهدی که باعث نظارت و سرپرستی باطنی پیر طریقت می شود] گردیده و مرید احساس می کند که نور قلبی و یا انرژی روحی خود را از دست داده است.این موضوع با از دست دادن برق چشمان و یا تیره شدن رنگ هاله صورت در مورد مریدانی که در مراحل بالاتری از پیشرفت بوده اند ، به نحو بارزی توسط افراد آشنا به طریقت قابل تشخیص می باشد. بنابراین افزایش گناه و دوری از شریعت از دلایل عمده ضعیف شدن و از بین رفتن طریقت در بین افراد بوده است.


به سوی روشنایی جلد 2

۱۹
آذر

هو 


شیخ اشراق در حکمت الإشراق و دیگر رساله های رمزی اش مقام اخوان التجرید (مقام کن) و خلع بدن و سیر در عوالم مختلف و تجارب باطنی را نیازمند ریاضت و مراقبت و هجرت از بیت نفسانیت می داند. شیخ در حکمه الإشراق در این رابطه می فرماید:


اخوان التجرید (اهل معرفت) ، با مراقبت و ریاضت به مقامی نایل می گردند که در آن مقام قادر به ایجاد و ادراک مثل معلقه قایم به ذات اند. این مقام در کتاب الهی  ((مقام کن)) نامیده اند. کسی که به این مقام نایل شود ، به وجود عالم نوری یقین حاصل می کند. اصوات و نغمات عجیب و زیبا می شوند و نقوش شگفت و دل انگیز می بیند که قادر به محاکات آن ها در این عالم نباشد. چون نفس قوی شود ، در حالت سستی قوا و تعطیل حواس (در حالتی مانند خواب و بیداری) در طبقات و مراتب عالم مثال [برزخ] سیر کند و طبقات این عالم را به ترتیب در نوردد و پس از وصول به طبقه اعلای عالم مثال ، به عالم نور صعود کند و در آن عالم نیز در مراتب طبقات نورانی آن از پایین به اعلا صعود نماید و مشاهده نورالأنوار نایل شود که این معراج سید کاینات (صلی الله علیه و آله) و مقام آن حضرت است.