شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۵۷ مطلب با موضوع «لطایف متفرقه حکمی و عرفانی» ثبت شده است

۲۹
مرداد

فلاسفهٔ باستان همچون هرمس ، آغاثاذیمون ، انباذقلس ، فیثاغورث ، و افلاطون و نیز دیگران از قدما ، همگی مدعی اند که آن موجودات مثالی را مشاهده کرده اند. جملگی آن ها وجود این موجودات را از طریق رؤیاها و مشاهدات خود در عالم انوار به وضوح تأیید کرده اند. افلاطون نقل کرده است که وقتی نفس خود را از زندان تاریک تن رهانید ، به رؤیت این موجودات نایل شد. حکمای ایران و هند و نیز دیگر حکما ، به این نظر پای بند و با آن موافقند. هرکس که خود را از قید بدن و هیولای اولی رها سازد ، مطمئنا به رؤیت این انوار یا ذوات مثالی نایل می شود. عمدهٔ آنچه انبیا و سایر حکما به زبان استعاری بیان کرده اند ، به همین مطلب اشاره دارد.

 

شمس الدین محمد بن محمود شهروزی
الشجرة الاهیه ، صفحه ۲۹۲

۰۷
ارديبهشت

سهروردی می گوید که شادی و سعادت از اشراق شدن با نور های آسمانی حاصل می شود ، که هرکس که مزهٔ اشراق شدن به وسیله نور های قاهر را نچشیده باشد ،  حتی از معنی شادی و حقیقت آن بی خبر است. همهٔ شادی های جزئی و گذران این جهان چیزی جز انعکاسی از شادی اشراق شدن و عرفان نیست.

 

سید حسین نصر
سه حکیم مسلمان ، صفحه ۸۰

۰۷
ارديبهشت

بدان که نوشتن فصولِ فتوحات مکیه نتیجهٔ انتخاب آزاد یا تأمل و تفکر ارادی من نیست. در واقع آنچه را که من نوشته ام خداوند به وسیلهٔ فرشتهٔ الهام به من املا کرده است.

 

شیخ محیی الدین ابن عربی
الیواقیت ، مبتنی بر فصل های ۸۹ و ۳۴۸ فتوحات مکیه

۰۳
ارديبهشت

هو

 

بادیه پیمای بیابان حقیقت و راهرو صراط المستقیم طریقت آنکس است که هرچه اسرار معنوی بر او منکشف تر شود حفظ مراتب صورت بیشتر کند و حقایق را مستورتر دارد.

 

حاج میرزا حسن صفی علیشاه

رساله اسرارالمعارف بند ۶۵

۰۳
ارديبهشت

هو

 

بعضی ادعای قطبیت به نوشته و کاغذ کنند و از خلاف شخص معروف یا غیر معروفی لاف انا و لا غیر زنند و بعضی دیگر به عنوان تسخیر و اکسیر و احضار ارواح و طلسم و علم حروف و جفر و استخراج عزائم و اذکار.. اظهار کمال کنند بعضی دیگر بخواندن اوراق و رسایل سابقین از قبیل مثنوی و فصوص بدون اینکه علم تصوف را از اهلش آموزند دم از درویشی زنند و عارف وقت خود را شناخته یا نشناخته نفی کنند. بعضی دیگر مجهولاتی در ذکر حال معاصرین خود به هم بافند و در هر مجلس نقل کنند که در فلان وقت با فلان و فلان در فلان مجلس جمع بودیم و چنین و چنان گذشت.. بعضی دیگر عارف خواب بینند همیشه پیغمبر و امام و اصحاب و مشایخ بزرگ را خواب می بینند و آن ها هم به اقسامند گاهی خبر از پیش آمد حال مردم می دهند که چنین و چنان خواهد شد اگر شد کرامتی است و اگر نشد بازخواستی نیست. و اذکار و ختوم می آموزند [و می گویند] که به جهت مهمات این اذکار به من تلقین ‌شده که به مردم برسانم و از این قبیل بسیارند که ذکر تمام آن ها ثمری ندارد. "مردم بی خبر گمان می کنند فقر و تصوف همین ها است غافل از اینکه این گوهر در میان صدفیست در قبهٔ بحر محیط که عمقش به اندازهٔ عمر آدمیست ، تحصیلش موقوف به موهبت است با این افسانه ها به دست نیاید."

 

حاج میرزا حسن صفی علیشاه طاب ثراه

رساله اسرارالمعارف

 

 

۰۵
فروردين

هو

 

من به اتفاق هانری کربن دو یا سه بار و البته به احترام حضرت قائم علیه السلام به مسجد جمکران رفتیم. سفر های خوبی هم بود و استفادهٔ معنوی فراوانی برای من داشت. مکان بسیار پر فیضی بود ، به خصوص اینکه هیچ کس حضور نداشت ، جای هیچگونه تظاهری نیز نبود. ولی حضور کربن در فضای جمکران همراه با تغییر حالت بسیار عمیقی بود که من در هیچ کجای دیگر در چهرهٔ او ندیده بودم. کربن در عالم دیگری فرو رفته بود و داشت خلسه ای خاص را تجربه می کرد. ما ساعت های متمادی را در جمکران گذراندیم تا اینکه وقت رفتن شد و من دست روی شانه ا‌ش گذاشتم و او را از خلسه ای که در آن قرار داشت خارج کردم. ارادت هانری کربن به حضرت قائم علیه السلام واضح بود و کربن حضرت قائم علیه السلام را مرشد معنوی خود می دانست.

 

آفاق حکمت در سپهر سنت (گفتگو حامد زارع با سید حسین نصر) صفحه ۲۱۲

۰۵
فروردين

هو

 

آنچه هانری کربن را مجذوب خود کرد ، دیدگاهی بود که در مذهب تشیع برخی از عرفا بیانش کرده بودند و ناظر بر هدایت مستقیم افراد توسط حضرت حجت علیه السلام است. همانطور که می دانید ، یکی از امکانات مذهب تشیع ارشاد بلاواسطهٔ عرفانی و باطنی توسط حضرت صاحب الزمان علیه السلام برای آن دسته از شیعیانی است که از صفای باطن برخوردارند. البته این کار ساده ای نیست ولی هانری کربن به این آموزهٔ شیعی چنگ زده بود تا شاید بتواند حضرت حجت علیه السلام را به عنوان راهبر خویش به همراه داشته باشد.

 

آفاق حکمت در سپهر سنت (گفتگو حامد زارع با سید حسین نصر) صفحه ۲۱۱

۰۵
فروردين

هو

 

مرحوم علامه طباطبائی به فلسفه های شرقی غیر اسلامی هم علاقه مند بودند و دوست داشتند بدانند که فلسفه های هندی و چینی و غیره چه می گویند. وقتی من و آقای دکتر شایگان با یکدیگر متنی را به زبان فارسی برای علامه طباطبائی ترجمه می کردیم ، گاهی در آن جلسات به فلسفه های شرقی هم توجه می شد. مثلا من قسمتی از اوپانیشادها را به فارسی می‌خواندم و علامه تفسیر و تحلیل می کردند. همچنین به اتفاق آقای دکتر شایگان کتاب تائوت چینگ را که متن اصلی دین تائویی است به فارسی ترجمه کردیم و علامه طباطبایی آن را تفسیر کردند. علاقهٔ علامه به فلسفه های غیر اسلامی منحصر به فلسفه های غربی نبود. ایشان علاقه مند بودند که فلسفه های بزرگ دیگری را که در تمدن های شرق وجود داشته بشناسند و اینکه یک گفت و شنود عمیق فلسفی بین سنت فلسفهٔ اسلامی و دیگر سنت های فلسفی شرق صورت بگیرد. 

 

آفاق حکمت در سپهر سنت (گفتگو حامد زارع با سید حسین نصر) صفحه ۲۰۶

۰۵
فروردين

هو

 

یاران و اصحاب خویش را وصیت می کنم... سخنی از ذوق [و مکاشفه] هیچکس نپذیرند ، مگر کسی از آنان که امام محمد مهدی علیه السلام را درک [مشاهده] کرده باشد ، سلام مرا به او برسانید و از او - آنچه از معارف را که بیان می کند - فرا گیرید.

​​​​شیخ صدرالدین قونوی

دو صدرالدین استاد خواجوی صفحه ۳۴ ، به نقل از وصیة الشیخ صدرالدین عندالوفاة ، نسخه کتابخانه شهید علی پاشا، شماره ۲۸۱۰

۰۵
فروردين

هو

 

روزی در سال ۱۹۶۶ در همایشی دربارهٔ تشیع که در دانشگاه استراسبورگ برگزار شده بود فرصتی دست داد که هانری کربن و من در نیایشگاه سن اُدیل (St. Odile) در نزدیکی استراسبورگ بر بالای تپه ای مشرف به جنگل سیاه (Black forest) آلمان کنار هم باشیم. کربن دستش را بر شانهٔ من گذاشت و گفت: دوست عزیزم! می دانی جوان که بودم درست از همین جاده به سوی آلمان سرازیر شدم تا بروم و هایدگر را ببینم اما از زمانی که فلسفهٔ ایرانی ملاصدرا ، سهروردی و مانند اینهارا شناختم ، دیگر فلسفهٔ هایدگر از چشمم افتاد چرا که در هایدگر وجود با مرگ پایان می پذیرد اما ملاصدرا کسی است که در می یابد وجود راستین و ناب آنجاست که هستی آدمی پایان می پذیرد.

 

در جستجوی امر قدسی (گفتگوی رامین جهانبگلو با سید حسین نصر) صفحه ۹۰

عکس: نیایشگاه Sainte-odile

 

۲۵
خرداد

هو


حروف اسماء ملائکه روحانیات اند در عالم ارواح ، و این حروف اجساد آن ملائکه[اند] که مدبرانند ، و عمل حروف به ارواح بود نه به صور محسوسه. و رتبت ملائکه روحانیان به ترتیب حروف بود و ترتیب حروف نزد ما به مناسبت مخارج است ، و اول مخارج ها است ، و [بعضی دیگر] گفته اند همزه ، و آخر واو به اتفاق ، و اعلی ملائکه اسم ها و ادنی [ملائکه] واو [است].


شاه نعمت الله ولی

رساله اسرار حروف

مجمع الرسائل شاه نعمت الله ولی جلد ۲ صفحه ۱۱۳۲