شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۱۳ مطلب با موضوع «ظل ولی کامل و شیخ واصل و دلیل الهی و مربی راه رفته راه دان» ثبت شده است

۰۷
ارديبهشت

ابن عربی از مکه به شهر های مختلف سفر کرد ، و پیر طریقت وی در رسیدن به اسرار الهی خضر نبی بود. خضر مردمان را مستقیماً به جهان روحانیت وارد می کند ، بی آنکه لازم باشد ارتباط مستقیمی با یکی از سلاسل تصوف داشته باشند. به این ترتیب ، علاوه بر اینکه ابن عربی شاگرد چند تن از رؤسای طریقت بود ، شاگرد خضر نبی نیز شد ، ورود وی در سلسلهٔ خضر روشنتر از همه در سال ۶۰۱ آشکار شده است ، چه در آن سال خرقهٔ خضر را از دست علی بن جامع گرفت که وی خرقه را مستقیماً از پیغمبر سبز پوش دریافت کرده بود.

 

سید حسین نصر
سه حکیم مسلمان ، صفحه
100

 

۰۳
ارديبهشت

هو

 

در این کار [تصوف] خدمت پیر را مقدم دار و بعد قدم در راه گذار. بدون ارادت پیر راه و مرشد آگاه ، دم از تصوف نتوان زد و قدم در سلوک طریقت نتوان گذاشت. صوفی خودسَر تصوفش وَهمی است و عملش بنافهمی. چون راه نمیداند هنوز قدم برنداشته از راه بماند.

 

"الرَفیقُ ثُمَّ الطَّریقُ"

 

تصوف ظاهرش خدمت پیر است در هر حال و باطنش اطاعت عقل است به تمام صفات کمال. دل به خدمت پیر احیا شود و وجود به پیروی عقل مصفی. عقل به ظاهر پیر جسمانیست و پیر به معنی همان عقل مجرد نورانی.

 

حاج میرزا حسن صفی علیشاه طاب ثراه

عرفان الحق صفحه ۱۹

 

۰۵
فروردين

هو

 

طریق سیوم از طرق ثلاثهٔ مذکوره [ذکر و مراقبه و رابطه در سلوک الی الله‌] استفاده است از صحبت و تربیت شیخی کامل و مکمل صاحب تصرف که کارها ازو ساخته آید که به یمن توجه و اخلاص او دل از غفلت و باطن از رذائل پاک گردد و بجاذبهٔ محبت او انوار مشاهدهٔ الهی بر دل درخشیدن گیرد. در حضورش به رعایت ادب و رضای خاطر و در غیبت بنگاهداشت تصور او فیضیاب شود و فرموده اند که این امر تمام ادب است چه هیچ بی ادبی به خدا نرسد کما قال من یضیع الرب الادنی لم یصل الی الرب الاعلی و فرموده اند که این طریق موصل تر و آسان تر است از طریق ذکر و از طریق مراقبه و این [طریقه] را ذکر رابطه گویند و چون حضور و جمعیت دل حاصل شود و خطره [فکر و اندیشه] تا چهار ساعت [در دل] خطور نکند علامت قطع تمامی دایرهٔ امکان که دائرهٔ اول است گفته اند. و بعضی دیدن انوار را علامت قطع دائرهٔ مذکوره گفته اند. نیمهٔ دایرهٔ امکان از زمین تا به عرش و نیمهٔ دیگر بالای عرش و عالم خلق زیر عرش است.

 

گلشن معرفت جلد دوم صفحه ۶

نسخه خطی کتابخانه دیجیتال مجلس

 

 

۲۳
خرداد

هو


نشان فناء سالک در پیر عشق خود ، آن است که در سیر باطنی ، خود را به صورت آن بزرگوار بیند به تمام اجزاء و لباس و صورت ، و چنین داند که اوست نه خود.گاهی [سالک] در سیر خود مشاهده می کند که پیر عشق و ولی الهی ظاهر شد و صورتش به تدریج بزرگ شد که تمام عالم را سر تا پا گرفت و به جز او چیزی نیست ، و آن صورت در شخص حلول کرد که هر دو یک صورت شدند.


حضرت سید ابوالقاسم راز شیرازی

قوائم الأنوار و طوالع الأسرار صفحه ۶۵۶

۱۰
فروردين

هو

ای طالب سالک الهی ! طالب انسان کامل و ولی الهی و کبریت احمر باش که در هر عصر نادر است و  وجودش دُر نایابی مثل کبریت احمر است و شناسایی او به حقیقت ممکن نیست مگر به دیده دل و شناسانیدن او را به سالک طالب با حضرت حجت و امام عصر -علیه السلام- یا یکی از ائمه هدی -علیهم السلام- است , در خواب یا بین النوم و الیقظه , تا صاحب یقین گردد در حق او و جلالت باطنی او را به صورت قلب خود در باطن مشاهده نماید , ظل باطنی چنین کاملی در حقیقت ظل الله معنوی است , بر سر سالک باعث هدایت او به راه حق و نجات او از شیطان است.

میرزا ابوالقاسم شریفی ذهبی (راز) شیرازی
قوائم الانوار و طوالع الاسرار


۰۱
مهر

هو


سالک تا هنگامی که به سر منزل مقصود نرسیده در تمام حالات و مقامات ، محتاج توجه مرشد کامل است و باید واردات خود را به عرض او برساند و از وی استمداد کند تا مبادا بر اثر برخی از پیشامدهائی که نمی داند از چه راهی به دست آورده به شطحیات مبتلا نشود و در راه بماند و دنیا و آخرتش را به هدر دهد و چون به مرحله ی فناء نائل آمد به راهبر نیازمند نبوده و از او گذشته و راه وصول را پیموده و به حیات ابد رسیده.


عارف ربانی علامه محمد باقر ساعدی (سعادت علیشاه خراسانی) طاب ثراه

شرح مخمس از سروده های آقای حیدر تهرانی (معجزه) اعلی الله مقامه

___________________________

۲۳
خرداد

هو


هیچ کس با شیخی صاحب ولایت صحبت ندارد به صدق ، مگر اینکه از احوال و باطن وی چیزی به ارث می برد. 


خواجه عبدالله انصاری

نفحات الانس

__________________

۱۱
خرداد

هو

 

پیر عشق کسی است که شخص را همراهی می نماید تا به حضور مبارک شاه عشق که حضرت معصوم علیه السلام است و این بدون توسط پیر عشق محال است مقصود سالک که معرفت حجت الله است ، به عمل آید.

 

سید جلال الدین محمد حسین شریفی ( مجدالاشرف )

تحفه الوجود

۱۲
ارديبهشت

هو


اگر مرید در مغرب و استاد در مشرق باشد از او فایده تواند گرفتن اگر اینکه ارادتش قوی باشد ، شیخ ما می‌فرمود شاگردانم در بغداد بیشتر از شاگردانم در اینجا فیض می گیرند.


علاء‌الدوله سمنانی

مصنفات سمنانی

_____________________

۱۲
ارديبهشت

هو


📌اراده الکامله الی اشتیاقه للولایه الشیخیه



علاالدوله سمنانی در شرح حالی که در مورد خویش بیان می کند ، اظهار می دارد که آموزه ربط دل با شیخ به توفیق اجباری از طریق محبوس شدن وی در زندان ( با حکم ارغون شاه مغول ) و محل خاص برایش پدیدار شده ؛ و این محبوس شدن سبب شد تا بدون اتصال صوری و جسمانی ، نوعی وحدت و ارتباط معنوی بین علاالدوله و شیخش نورالدین عبدالرحمن اسفراینی پدید آید.


پس از منع کردن ارغنون شاه ، وی نامه ای به شیخش نوشته و حالاتش را برای او شرح داده ؛ شیخش در پاسخ می نویسد:


( من بعد تو را به صورت من - مصاحبت فیزیکی با من - حاجت نیست ، دل حاضر دار و از سر ارادت به سلوک مشغول شو )


سپس علاالدوله نیت اربعینی موسوی کرده می نویسد:


( اربعین موسوی نیت خلوت کردم و رابطه ارادت ولایت مستحکم شد. و مدت سه روز متصل صورت شیخ را بر جانب دل خود می دیدم که مرا از اسما و صفات حق تعالی و معارفی که بدان تعلق دارد اعلام می کرد )


رساله فتح المبین لاهل الیقین

____________________

۱۸
اسفند

هو

سنت مشایخ نیست که در هرکه آن کمال مشاهده نکند او را از دربراند بلکه بسیار کس را تربیت کند تا یکی به کمال برسد.و شیخ همچون صیاد است که دام می نهد و لازم نیست که همه شاهباز در دام افتد. اگر به دست صیاد بودی همه شاهباز گرفتی اما آفتاب این سعادت از روزنه تقدیر در می تابد و صیاد گاه باشد که مرغکی هست که چرغ و باز و شاهین به گرفتن او نیک حریص باشند، اول اورا بگیرد و از گرفتن او مقصود نه آن مرغک است که مقصود آنست که به سبب او، مرغ شکاری در دام اندازد تا او را بر دام بندد و چون شاهین و چرغ و باز به گرفتن او نیک حریص باشند اول او را بگیرد و باز و شاهین چون او را بینند به قصد او آیند و در دام افتند.

شیخ علاءالدوله سمنانی
چهل مجلس