شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۹
مهر

سالکان طریق حق ، حرم الهى را حفظ مى ‏کنند و غیر خدا را راه نمى ‏دهند و دائما ذاکر حق هستند و لذا به جایى مى ‏رسند که ذکر قلبى خود را مى شنوند.

قلب نیز گاهى به «لاإله الا الله» و گاهى به «یا حى یا قیوم یا من لا اله الا انت» و امثال آن ذاکر است و آقایان اهل سیر و سلوک بسیار مجرب دانند که این ذکر شریف خیلى در بیدارى قلب اثر دارد.

منتهى باید «اکثار» باشد نه امروز باشد و فردا از یاد برود بلکه باید دنبال کرد تا به نتیجه رسید که: «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ...»
اکثار ذکر «یا حى یا قیوم یا من لا إله الا أنت» موجب حیات قلب و بیدارى آن است و بسیار مجرب است.

__________________

دروس شرح فصوص الحکم قیصری صفحه 146

۱۹
مهر
هو
 

- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:

چشم از محرمات الهی بپوشانید تا امور عجیب را مشاهده کنید.

مصباح الشریعه

 

- کنترل چشم از نگاه کردن به محرمات الهی یکی از مهم ترین و اساسی ترین مراقبت های سلوکی است . چنانچه حالی را که شخص سالک در طی مدت ها زحمت و تلاش به دست آورده با یک نگاه اختیاری و نفسانی به محرمات الهی از دست می دهد.

- حتی برای کسانی که در طریق معرفت نفس و سیر و سلوک الی الله وارد میشوند نگاه کردن به افرادی که نفسی آلوده و ناپاک دارند باعث قبض و از بین رفتن حال معنوی میشود , حضرت استاد صمدی آملی در این رابطه میفرمایند :

 

چه بسا گاهی با یک خوردن و نوشیدن در خانه دیگران یا با یک قدم زدن و رفت و آمد در اجتماع و با یک نگاه کردن به چهره مردم، آن اثر مطلوب معنوی از بین برود و باز برگرداندن حالی که از دست رفته خیلی مشکل است.

 

- لذا کنترل چشم نقش بسیار مهم و اساسی در طریق معرفت نفس و سیر و سلوک الی الله دارد , در رابطه با مراقبه چشم حضرت استاد شیخ جعفر ناصری ( از شاگردان سید عبدالکریم کشمیری  ) میفرمایند :

- مرحوم آیت الله مولوی قندهاری می فرمودند:

یک مدتی حرم امام رضا علیه السلام می رفتم و عرض می کردم که یابن رسول‏ الله! من می‏ خواهم حقیقت لیلة القدر را بفهمم.
در همان ایام یک بار در حین زیارت امام رضا علیه السلام حس کردم از داخل ضریح به قلب من یک مطلبی الهام شد که «اگر می خواهی حقیقت لیلة القدر را درک کنی، مواظب چشمهایت باش»
ایشان می فرمودند: من خیلی مواظبت کردم تا حدی که حتی من در آن ایام به مادرم هم نگاه نمی کردم و متوجه شده بودم که صور افراد در چشم من نباید بیفتد.
بعد می ‏گفتند که وقتی این حالت غض بصر برایم ملکه شد، شب قدر آن سال که در حرم ‏امام رضا علیه السلام بودم؛ لیلة القدر و قدریّت لیلة القدر را یافتم که قضیه از چه قرار است و غیر آنچه هست که دیگران تصور می کنند.

 

- همچنین وقتی که آیت الله مروی در رابطه با ختمی جهت تشرف خدمت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از معلم دامغانی میپرسند ایشان میفرمایند :

 

راستش من فکر کرده ام حالا ختم هم بگیرم ! امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را هم ببینم ! اما با کدام چشم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نگاه کنم ؟ من که خجالت میکشم با چشمی که به این سو و آن سو میرود به حضرت نگاه کنم .
این چشم هرزه ، صاحبش باید خجالت بکشد به او که وجه الله است نگاه کند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وجه الله است .

 

- حضرت آقای حق شناس میفرمایند :

در خیابان می رفتیم می دیدم شیطان دارد چه می کند , یک جوانی بود یک کسی از جلوی او می گذشت. این تا او را دید، چشم خودش را انداخت پائین.گفت:در دلش گفت یا حسین...

ایمن دیدم شیطانی که آمده بود ایشان را ببرد مثل یک توپ 106 خورد به سینه ی دیوار , شیطان این جوان کوبیده شد به دیوار روبرو.

 

- یکی از شاگردان آیت الله سعادت پرور ( پهلوانی ) میفرمایند:

نفس مطهر نمی شود مگر با تطهیر قوای نفس و قوا مطهر نمی شود مگر با کنترل چشم.

- عارف کبیر سید هاشم حداد میفرمایند :

من در تمام مدت سلوک در خدمت مرحوم آقا (قاضی) نامحرم نمی‌دیدم، چشمم به زن نامحرّم نمی‌افتاد. یک روز مادرم به من گفت: عیال تو از خواهرش خیلی زیباتر است. من گفتم: من خواهرش را تا به حال ندیده‌ام! گفت: چطور ندیده‌ای در حالی که بیشتر از دو سال است که در اطاق ما می‌آید و می‌رود و غالبا بر سر یک سفره غذا می‌خوریم؟! به رسم اعراب که زنانشان حجاب درستی ندارند و در منزل غالباً همه با هم محشورند؛ در عین عصمت تام و عفت کامل.
من گفتم:
والله! که یک بار هم چشم من به او نیفتاده  است!!

- عارف کامل مکمل سید علی قاضی میفرمایند :

چون بیست سال تمام چشمم را کنترل کرده بودم، چشم ترس برای من آمده بود، چنان که هر وقت می خواست نامحرمی وارد شود از دو دقیقه قبل خود به خود چشم هایم بسته می شد و خداوند به من منت گذاشت که چشمم بی اختیار روی هم می آمد و آن مشقت از من رفـته بود.»

 
همچنین آقا شیخ على مقدادى نوشتند:
به دستور پزشکان معالج، پدرم (شیخ حسنعلى نخودکى اصفهانى) اواخر عمر به خاطر بیمارى به بیمارستان منتصرّیه مشهد انتقال یافت و در آن جا بسترى گردید. روزى در راه بیمارستان، چشمم به درشکه ‏اى افتاد که در آن مردى و زنى بى ‏حجاب نشسته بودند. چون به خدمت پدر رفتم فرمود: دیگر رفتن ما نزدیک است، اما تو چرا چشم خود را حفظ نکردى؟
 
 عرض کردم: به عمد خطایى مرتکب نشدم. فرمود:
مى ‏دانم، ولى تو که در خیابان جویاى کسى نبودى، پس چرا چشم به داخل درشکه انداختى که نگاهت به نامحرمى تصادف کند

یکی از راه های بسیار مناسب برای تحصیل ملکه ی کنترل چشم درست کردن جدول مراقبه برای چشم است , چنانچه میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در رابطه با جدول مراقبه میفرمایند :

خوب است برای دقت، برای هر عضوی از اعضایش جدولی بکشد، تمام حقوق واجبه آن عضو را که منصور است جداولی در زیر آن جدول قرار بدهد، در هر یکی فکر مفصلی بکند که از آن راه تقصیری در ادای واجبی و یا ارتکاب حرامی و یا اثبات حقی بر ذمه اش نکرده است، آن ها که به یادش چیزی نیاید، آن جدولی را خالی بگذارد، آن ها که چیزی واقع ساخته، ثبت نماید؛ مثلا چشم را جدولی بکشد و برای معاصی که برای چشم هست هر یک جدولی قرار بدهد؛ مثلا نگاه کردن به زن نامحرم.

بهتر است مدت زمان این جدول برای کنترل چشم چهل روز باشد.                            

 
۰۱
مهر

استادم علامه آشیخ محمدتقى آملى- رضوان‏الله تعالى علیه- هم یک وقت خدمتشان رسیدم و صحبت پیش آمد فرمود:

بنده در فقه و اصول از آقایان بزرگان اجازه اجتهاد داشتم و معقول و حتى عرفان نظرى را نزد اساتید خواندم. اما یک وقت بیدار شدم و این سؤال برایم پیش آمد که خوب حالا این همه اصطلاحات را انباشتیم و الفاظ و عبارت‏ها و اصطلاحات هر قومى را دانستیم ثم ماذا؟
از این جا بود که به دنبال درمان درد به راه افتادیم تا آقایى را به ما معرفى کردند و خدمتشان رسیدیم، خوب بود اما جواب گوى ما نبود، آدم خوبى بود، شایسته بود اما قوى نبود. (آرى آشیخ محمدتقى خودش تحصیل کرده بود و مایه دار بود لذا قوى‏تر مى‏خواستند) تا به محضر جناب حاج سید على قاضى بزرگ رسیدیم و او را یافتیم، در این هنگام بود که آرام گرفتیم و زانو زدیم و تسلیم شدیم. قاضى، خیلى بزرگ و قوى بود، آدم فوق العاده‏اى بود.
سروران من! منظور آن است که الآن وقت شماست دیگر امروز و فردا کردن، ما را گرفتار نکند.
آرى عرض کردیم که لازم نیست همه چیزها را به علم فکرى بیابید، بلکه راه علم شهودى و فوق طور عقل نیز آماده است.

________________________

علامه حسن زاده آملی

دروس شرح فصوص الحکم قیصری-صفحه 175