شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علوم غریبه» ثبت شده است

۰۹
مرداد

هو


سید مهدی قاضی روزی به بنده فرمود پدرم بارها (سید علی قاضی) می گفت انسان باید محور برزخی پیدا کند تا به اسرار حروف و کلمات و حقایق اشیا دست یابد و آگاهی پیدا کند و از این حالت طبیعی و عادی مردم متعارف به درآید. و تا کسی از این عالم خاکی با تزکیه و تقوا پوست نیندازد ، به ملکوت عالم آشنا نمی‌‌شود. فرزندم! ارتقای برزخی به رشد و اعتلای وجودی نیاز دارد.


استاد علامه حسن زاده آملی

کیهان اندیشه

_______________________

۲۶
تیر

هو

مشهور چنان است که علم رمل از دانیال پیغمبر بود و گویند این علم از معجزه ٔاوست ، چنان است که او مدتی خلق را به حق دعوت می کرد و هیچکس بدو نمی گروید و التفات به سخن او نمی کرد.

از آن شهر بیرون شده به شهر دیگر که او را نمی شناختند رفت و تخته حاصل کرده ریگ سرخ بر آنجا ریخت و در دکانی بنشست و خطی چند بر آنجا کشید و از احوال گذشته و آینده خبر می داد و جمله ٔ خبایا و دزدیده می گفت و آواز او به پادشاه آن اقلیم رسید و او را طلب نمود و بر سبیل امتحان چیزی چند از او پرسید ، چنانچه واقع بود خبر داد ، از او درخواست کرد تا ملازم او شود ، دانیال او را با چهار کس از ملازمان ارشاد می کرد تا در این فن ماهر شدند.

روزی دانیال به ایشان گفت رمل بزنید و بنگرید در این عصر کسی هست که پیغمبری را شاید یا نه؟

ایشان رمل زدند و گفتند هست. گفت اکنون حلیه ٔ او را بنویسید تا کدام است . ایشان صورت و شکل او بنوشتند و چون نگریستند همه صفت او بود. گفتند پیغمبر توئی و در حال به او بگرویدند.

نفائس الفنون


۲۳
تیر

هو


علوم «کله سر» مشتمل بر علوم زیر است:

«کاف» کیمیا، «لام» لیمیا، «ه» هیمیا، «سین» سیمیا و «ر» ریمیا، به این علوم، علوم غریبه می گویند و از حروف اوایل آنها کلمه «کله سر» تشکیل شده که اشاره به آنهاست. و هر کدام از آنها رشته خاصى از علومند. اگر کسى در «ریمیا» مهارت داشته باشد می ‏تواند در خیال طرف تصرف کند. شعبده علم سیمیاست، که باز در خیال است ، ولى نفوس قدسى در خارج از محل خیال ، چه خیال خویش و چه خیال مخاطبان و حضار تصرف می کند. براى رسیدن به آن باید مراقبت کرد.

شرح اسفار اربعه جلد سوم

۰۸
دی

-علمای علم حروف به صورت حرف جسم می گویند.

مثلا لفظ (علی) را جسم می گویند و عددش را ، که صد و ده است ، جان و روح.

نزد اهل و خرد و اهل عیان

حرف جسم و عدد اوست چون جان

-واحد و وجود هم جسمشان دوتاست ولی روحشان یکی است.

۶/و
۳/ج
۶/و
۴/د

که مجموع اعداد در وجود ۱۹ است.

و نیز مجموع اعداد در واحد ۱۹ است.

۶/و
۱/الف
۸/ح
۴/د

پس پیکر و جسم وجود و واحد دوتاست ، ولی روح آن ها یعنی عدد آن به استحسان یکی است.

شرح استاد علامه حسن زاده آملی بر جمله ی ملاصدرا : الوحده أنها لا تفارق الوجود


۱۹
مهر

سالکان طریق حق ، حرم الهى را حفظ مى ‏کنند و غیر خدا را راه نمى ‏دهند و دائما ذاکر حق هستند و لذا به جایى مى ‏رسند که ذکر قلبى خود را مى شنوند.

قلب نیز گاهى به «لاإله الا الله» و گاهى به «یا حى یا قیوم یا من لا اله الا انت» و امثال آن ذاکر است و آقایان اهل سیر و سلوک بسیار مجرب دانند که این ذکر شریف خیلى در بیدارى قلب اثر دارد.

منتهى باید «اکثار» باشد نه امروز باشد و فردا از یاد برود بلکه باید دنبال کرد تا به نتیجه رسید که: «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ...»
اکثار ذکر «یا حى یا قیوم یا من لا إله الا أنت» موجب حیات قلب و بیدارى آن است و بسیار مجرب است.

__________________

دروس شرح فصوص الحکم قیصری صفحه 146

۲۳
شهریور

استاد صمدی آملی در کنگره علامه حسن زاده آملی در قزوین که که فرمودند :


یکی از اوتاد درس استاد علامه حسن زاده آملی در آمل میفرمود که سال اولی که ایشان ملبس به لباس روحانیت در مسجد جامع آمل به دست آیت الله غروی  شدند  , در مسجدی منبری میرفتند و من و یکی از دوستانم به جلسه ی منبر ایشان رفتیم , دیدیم طلبه ی جوانی آمد بالای منبر نشست و از اول تا آخر منبر سرش را پایین گذاشت و منبرش را رفت بدون اینکه از اول تا آخر جلسه به احدی نگاه بکنند.

جلسه تمام شد , و دوست ما فرمود مثل اینکه ایشان تازه منبر است و مطالبی را حفظ کرده و برای اینکه مبادا یادش برود در هنگام جلسه به کسی نگاه نکردند تا بتواند محفوظاتشان را بگویند.

من به دوستم فرمودم اگر ایشان حفظ هم میکرد و به اینشکل صحبت میکرد باز هم خیلی هنر کرده اند.

بعد از جلسه رفتم خدمتشان گفتم :

آقا شما امروز از اول تا آخر جلسه به هیچ جا نگاه نکردید... چرا ؟

دیدم که ایشان سکوت کردند !


استاد صمدی فرمودند:

این مطلب را 21 سال قبل این بزرگوار به بنده فرمودند...


گذشت تا اینکه چند سال قبل در روستای اهلم مدرسه ای ساختند به اسم مبارک استادمان , بعد از اینکه در افتتاح آن مدرسه استاد علامه حسن زاده شرکت فرمودند با آن همان عزیز مرد الهی برگشتیم به منزل آملشان !

نشستیم و صحبت های مختلف و مطالب گوناگون پیش آمد...

این بزرگوار که شاید بیش از 40 سال از آن واقعه ی منبر گذشته بود یک دفعه در وسط صحبت ها به آقا عرض کردند:

نظر شریفتان هست که سال اولی که معمم شدید و آمدید در فلان مسجد منبر رفتید به این کیفیت و بعد از منبر من از شما پرسیدم آقا چرا هیچ جا را نگاه نفرمودید؟ و شما جوابی ندادید!

آقا چه بود جریان جلسه آن روز ؟


استاد علامه حسن زاده آملی فرمود که :


آقا آن موقع نمیتوانستم به شما جواب بدم ... اما الحمد الله الان مرد شده ای و راه رفته ای , میتوانم آنچه را که آن روز گذشت به شما بگویم..

و دلیلش این بود که آن روز من آدم نمیدیدم تا نگاه کنم.....



۰۳
شهریور

علم رمل را معجزه دانیال نبى علیه السلام گفته‏ اند، و در رمل کتب و رسائل بسیار نوشته شده است. تهانوى در کشاف اصطلاحات فنون گوید:

«رمل بالفتح و سکون المیم بمعنى ریگ، و نیز علمى است پیدا کرده دانیال پیغمبر علیه السلام که جبرئیل علیه السلام آن را نقطه چند بنموده، کذا فى المنتخب. و یعرف بأنه علم یبحث فیه عن الاشکال الستة عشر من حیث إنها کیف یستعلم منها المجهول من أحوال العالم؛ و موضوعه الأشکال الستة عشر؛ و غرضه الوقوف على أحوال العالم؛ و صاحب هذا العلم یسمى رمالا بالفتح و تشدید المیم>>


جناب خواجه نصیر الدین طوسى- قدس سره- رساله‏اى در علم رمل تالیف فرموده است؛ و این کمترین راقم سطور نیز رساله ‏اى در این علم تألیف کرده است.

جناب استاد علامه طباطبائى صاحب تفسیر «المیزان»- رضوان الله علیه- شبى در محفل درس به مناسبتى حکایت فرموده است که در جلسه‏ اى از شخصى داراى علم رمل راجع به امرى سؤال درباره کسى شده است، آن شخص رمال رمل انداخت و اسم آن‏کس را بگفت، حضار گفتند چه بسیار افرادى به این اسم؛ باز
رمل انداخت و نام پدرش را گفته است، باز حضار گفتند چه بسیار کس به این اسم و اسم پدر؛ سپس رمل انداخت و نام شغلش را گفته است، باز حضار گفتند چه بسیار افرادى به این اسم و به این اسم پدر و صاحب این شغل؛ تا این که رمل انداخت شماره تلفن آن شخص را گفته است که حضار گفتند: دیگر اعتراض نمودن کمال بى ‏انصافى است.


هزار و یک کلمه - کلمه 515