شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۶ مطلب با موضوع «ورع و تقوا و تعبد به صریح علوم شرعیه» ثبت شده است

۱۹
خرداد

هو


بدانکه مابین اهل شریعت و اهل طریقت ، یعنی عالم ظاهری و عارف حقیقی ، در حقیقت اختلافی نیست. در صورتیکه عالم متشرع را اغراض دنیوی دامنگیر نباشد و عارف صوفی تصفیه قلب و نفس کرده باشد هر دو بر سر یک مطلبند و نزاعی با هم ندارند. زیرا که اصل مطلب تصوف و لب سخن اهل معرفت این است که بعد از تحصیل عقاید حقهٔ اسلامیه اثناعشریه باید به قدر ضرورت از دنیا گرفت و به کم قناعت کرد و نفس سرکش را به ریاضات داشت تا به قبول احکام الهی مطیع شود و قلب را همیشه به یاد خدا داشت تا ملکه شود و غیر خدا از خاطر برود.


حاج میرزا حسن صفی علیشاه طاب ثراه

عرفان الحق صفحه ۱۰۳

۰۱
مهر

هو


مهم این نیست که سالک ، در سلوک خود سریعا به مرتبه مکاشفات صوریه و مثالیه برسد و یا کارهاى خارق‌ العاده انجام دهد و در مواد کائنات تصرف کند ؛ در هیچیک از کلمات أعیان از علماء ربانى و عرفاء حق ، این امور به عنوان ثمرات سلوک معرفى نشده‌اند ، بلکه تنها تقوى و طهارت ملاک ترقى و تکامل سالک و قرب به حضرت حق است. مهم اینست که سالک به مرتبه طهارت از تمام مراتب شرک و خودپرستى و خودبینى برسد ، و ملکه تقوى را تحصیل کند، و در عالم ملکوت ریشه دواند.


نور مجرد

حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی

__________________________

۰۹
شهریور

هو


سالکى در اثناى سلوک شنیده است که به او می‏ گویند: «ما تکلیف را از تو برداشته ‏ایم.» آن سالک عارف آگاه فهمید که این القاء سبوحى و نداى رحمانى نیست ، بلکه وسواس خناس و دمدمه شیطانى است ، لذا در جوابش گفت: «اى عدو الله من بنده خدایم و اینجا دار تکلیف است ، چگونه تکلیف از من برداشته شده است»؟


استاد علامه حسن زاده آملی

هزار و یک کلمه - کلمه 390

۲۴
آذر
هو

در این راه ، شرع را باید بدانی. اگر شرع را ندانستی ، می مانی. من موظف هستم به شما بگویم، مسائل دینی ، نماز و محرمات را یاد بگیرید و عمل کنید تا بعد وارد طریق شوید. اگر مسائل دینی را ندانستی و نشستی به ذکر،اینها مسئولیت دارد.
نگفتیم بروید رساله را حفظ کنید ، گفتیم چیزهایی را که احتیاج دارید بدانید ، که نماز و روزه و سایر فروع دین است. ما میخواهیم توحید را بفهمیم. در کلاس توحید باید به امامت برسیم.

در محضر استاد
۱۹
آذر

هو


طریقت راهی است که از شریعت خیزد و شریعت بیان توحید و طهارت و نماز و روزه و حج و نماز و جهاد و زکات است و بیان معاملات دنیا و محاسبات عقبی و لقا و سلام و کلام و رضای خدای تعالی است.  اما طریقت طلب کردن تحقیق این معاملات و تفحص این مشروعات است و آراستن اعمال به صفای ضمایر و تهذیب اخلاق از کدورات طبیعی چون ریا و جفا و شرک خفی و حقد و حسد و تکبّر و اعجاب و مانند این همه ... در جمله هر چه به تهذیب ظاهر متعلق است از شریعت خیزد و هر چه به تصفیت باطن بازگردد از طریقت خیزد مثلآ جامه نمازی [پاک] کردن از لوت نجاست شریعت است و دل را نگاه داشتن از کدورات بشری طریقت است...روی به قبله آوردن در نماز شریعت است و دل به حق حاضر داشتن، طریقت، و در جمله هر چه در مرتبه ی حواس فرود آید مراقبت آن کردن ، شریعت است و هر چه در درون پرده ی قالب است ، رعایت آن کردن ، از طریقت است.و هرچه در قرآن عبارت به « ناس » است که « یا ایها الناس » جمله لوازم شرعی است که به شریعت ایمان بر مردمان میرسانند و هرچه در تبع ایمان است که یاد کرده است که « یا ایها الذین آمنوا » جمله لوازم طریقتی است که بعد از ایمان از مؤمنان طلب کرده است که دعوت به ایمان است و شریعت به ایمان است و طریقت در پرده ی ایمان است.


و اصل طریقت آن دو چیز است :

تقوی در عمل و قول سدید در علم.


صوفی نامه - قطب الدین عبادی


۱۹
آذر

هو


در صورتی که مرید با کاهلی و سستی و انجام گناه ها و دوری از شریعت طریقت خود را از دست بدهد ، انرژی باطنی و یا گرمای قلبی و همچنین برق چشمان و روشنی هاله وی نیز از بین می رود که اهل معرفت در اصطلاح به این امر "خالی شدن" اطلاق می نمایند.


گناه کردن و دوری از شریعت باعث ضعیف شدن و از بین بردن بیعت [تعهدی که باعث نظارت و سرپرستی باطنی پیر طریقت می شود] گردیده و مرید احساس می کند که نور قلبی و یا انرژی روحی خود را از دست داده است.این موضوع با از دست دادن برق چشمان و یا تیره شدن رنگ هاله صورت در مورد مریدانی که در مراحل بالاتری از پیشرفت بوده اند ، به نحو بارزی توسط افراد آشنا به طریقت قابل تشخیص می باشد. بنابراین افزایش گناه و دوری از شریعت از دلایل عمده ضعیف شدن و از بین رفتن طریقت در بین افراد بوده است.


به سوی روشنایی جلد 2