شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ذکر یونسیه» ثبت شده است

۲۳
مرداد

هو


چون ذکر خدا از صاحب اجازه اخذ شود و مداومت نماید زنگار دل را بزداید و چون زنگار دل زدوده شود پیوند ولایت که صورت ولی امر است و نورانیت علی علیه السلام باشد نمایان شود و در آن پیوند همه ی خیرات مندرج است و مفتاح همه ی نیکی ها است و باب شهرستان علم است و قرین فتح و نصرت و ظفر خواهد بود و صاحبش موافق اخبار مؤمن ممتحن است و در عداد ملائکه و انبیاء علیهم السلام خواهد بود. 


حاج ملا سلطان محمد (سلطان علیشاه) طیب الله روحه الشریف

ولایت نامه

__________________

۱۷
مرداد

هو


ذکر خفی اکبر است و ذکر جلی اوسط ؛ ذکری را که همه دارند می گویند ذکر اوسط است که ذکر نَفَس ( دم و بازدم ) است ؛ ذکر اکبر ذکری است که به هرکسی نمی دهند مگر قابلیتی در یکی دو نفر شما پیدا شود، ذکر اکبر بریدن از هوس هاست ان شا الله مولا توفیق دهد و بیشتر بتوانیم ادای ذکر کنیم تا لطفش شامل همه شود.


در محضر استاد

۱۸
اسفند

هو

بدانکه ذکر بر دو نوع است تقلیدی ، که از راه شنیدن از دیگران می رسد و چندان بر دل کارگر نیاید همچنانکه تخم ناپرورده نارسیده که در زمین اندازند نروید. و ذکر تحقیقی ، آنست که به تصرف تلقین صاحب ولایت در زمین مستعد دل مرید افتد. و ذکری که صاحب ولایت تلقین کند ثمره شجره ولایت اوست ، که او هم تخم ذکر به تلقین صاحب ولایتی گرفته است ، و در زمین دل به آب مدد ولایت پیر و آفتاب همت او پرورش داده تا آن تخم برسته. چون تخم ذکر پرورده ولایت باشد ، و زمین دل شیار کرده ارادت بُوَد و از گیاه طبیعت به داس طریقت پاک کرده و از آفتاب اخلاص و آب همت پیر تربیت یابد سبزه ایمان حقیقی زود بروید و روز به روز در تزاید باشد ، تا نهال احسان گردد ، و به تربیت شجره عرفان شود.

شیخ نجم الدین رازی
مرصادالعباد

۱۸
اسفند

هو

چون آینه دل به واسطهٔ ذکر صیقل پیدا کند ، قابلیت ظهور انوار غیبی را پیدا می کند ، و آن انوار در ابتدا بر مثال شمع و چراغ و شعله و آتش ها باشند و بعد از آن به صورت کوکب ، قمر و شمس ، و چون انوار به کلی ظاهر شوند و قوه خیال مجال تصرف نداشته باشد ، آن انوار به شکل بی رنگی و بی شکلی ظاهر شوند ، چرا که شکل و رنگ انوار به واسطه آلایش صفات بشری بُوَد.

نفایس الفنون
علامه شمس الدین محمد بن محمود آملی

۲۹
دی

هو


در تمام مراحل ذکر ادعای منیت نکن که ذکر می گویی ، راه صحیح تسلیم امر حق بودن است ؛ وقتی جذبه بیاید تا صبح ذکر میگویی و احساس خستگی نمیکنی.



در محضر استاد

۲۴
آذر

هو


"الله هو" ذکری مفید است که از وحدت بوجود می آید اما چیزی که می خواهی ازآن درنمی آید چرا؟ چون نیرو نداری که بیرون بدهی!

وقتی می گویی"الله هو" اینجا باید مثل روز روشن شود.


در محضر استاد


۰۶
ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم


کلاس های درس استاد علامه حسن زاده آملی در بیان استاد محمد حسین نائیجی:


مسجد معصومیه پر می‌شد واقعاً ما عاشقانه سمت این درس می رفتیم و این درس بیت‌المعمور عشاق بود. شور و علاقه و اشتیاق در کلاس موج می زد.
وقتی استاد زبان باز می کرد، همه با اشتیاق گوش می‌کردند، گاهی گریه می‌گرفت، مطالبی را بیان می‌فرمودند که متحول می کرد و همین تحول باعث می‌شد که بعد از مرحله وضو یک دستورالعمل دیگر بگیرند.

دستورالعمل دیگر که مرحله دوم در همان اشارات شروع فرمودند این بود که آقایان چرا باید طلبه‌ها قرآن نخوانند؟ شوخی می کردند که روحانی قرآن نمی‌خواند بعد تشویق می‌کردند که خوب است شما هر روز یک جزء قرآن بخوانید. وقتی از اول ماه، جزء اول را شروع کنید، بعداً حتی اگر بخواهید بفهمید چندم ماه است، قرآن‌تان را باز کنید، بفهمید که چندم ماه است.

این دستورالعمل پس از دستور وضو بود و همانطور که در درس‌ها پیش می‌رفتند، همین دستورالعمل باعث می‌شد که عده‌ای گرم شده و به راه بیافتند و سعی و تلاش نمایند؛ لذا به کلاس متقابلاً شور می‌داد و چشم‌های پرشور که در انتظار حقایق و معارف بود، به او دوخته شود. لذا وقتی به کلاس نگاه می‌کرد و می‌دید که نفوس مستعده‌ای در کلاس وجود دارد، اوج می‌گرفت و به مواعظ اخلاقی بیشتری می‌پرداخت و تا بهانه فراهم می‌شد
پس از مدتی که گذشت، دستورالعمل ذکر یونسی را به بچه‌ها داد که «...» بار باید در سجده این دستور را بگویید. حالا به واسطه همین دستورات، عده‌ای که به صورت عام و عده‌ای که به صورت خاص در خدمت آقا بودند، حالاتی را پیدا می‌کردند.