شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کرامت های علامه حسن زاده» ثبت شده است

۰۶
آبان

استاد حسینی آملی:


دوستی داشتم , از دوستان نزدیک من بود . گفت : رفتم خدمت آقای حسن زاده آملی گفتم آقا جان من از شما توقع مالی ندارم یک تقاضایی میخواهم بکنم و سخنم را به جانب تقاضای مالی نمیخواهم ببرید . و آن ایسنت که دلم میخواهد بروم حج ! و از شما میخواهم دعا کنید خداوند موقعیت و شرایط را جور کند و من برم حج !

گفت:

حضرت آقای حسن زاده آملی نگاهی به من کردند و فرمودند :

میخواهی بروی حج و برگردی که مردم به شما بگن حاج آقا ؟!!!

گفت:

من یکدفعه وا رفتم ! فهمیدم درست میفرمایند ... توی مجلسی که مینشستم به بقیه افراد حاج آقا میگفتند اما به من نمیگفتند حاج آقا ! و دوست داشتم به حج بروم تا مردم به من بگویند حاج آقا !


____________


استاد حسینی آملی:


استاد واقعی در اندرونمان خودمان را به خودمان نشان می دهد که که تو مبتلا به یک ضعفی هستی که میخواهی به یک مرتبه از عجب برسی ! خود کم بینی ! و شخصیتت را گم کرده ای و نمی دانی که شخصیت تو به کمالات درونیت است نه به گفتار دیگران که به شما بگویند حاج آقا !


لذا باید پیدا کنیم کسی را که مارا از درونمان بشوراند و ضعف وجودیمان را از درونمان بگوید و اگر نقطه قوتی داریم مارا ارجاع بدهد به آن نقطه قوتمان و ما در آن سیر قوتمان تقویت بشویم و راه بیافتیم !

۱۱
مرداد

فرزند ارشد  علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی ، در جلد دوم کتاب شریف نور مجرد میفرمایند:

مرحوم والد (علامه طهرانی) از ایشان (علامه حسن زاده) بسیار تمجید و تجلیل میکرد.
در زمانی که ما در حوزه قم تحصیل میکردیم میفرمودند:حتما در درس اخلاق آیت الله حسن زاده آملی شرکت کنید. و ایشان در آن درس حال بسیار خوبی داشتند که برای ما غنیمت بود. هنگامی که میخواستیم درس اسفار و بقیه مباحث معقول را در قم ادامه بدهیم ، اساتید متعددی در قم مشغول تدریس بودند و بعضا از جهات علمی نیز اشتهار داشتند ولی مرحوم والد میفرمود فقط در درس آیت الله حسن زاده شرکت کنید و قسمت شد بخش هایی از اسفار و الهیات شفا و اشارات و تمهید القواعد را در محضر ایشان تلمذ نمودم. ایشان هم متقابلا ارادت خاصی به مرحوم علامه والد داشتند و همیشه از والد معظم به نیکی یاد میکردند و تعابیر بسیار بلندی درباره ایشان به کار میبردند. مرحوم علامه والد وقتی کتابی از تألیفاتشان منتشر می شد ، نسخه ی را میفرستادند تا خدمت ایشان تقدیم کنیم و حقیر هربار که کتابی را می بردم ایشان بسیار احترام نموده و سلامی مخصوص می فرستادند. ایشان به یکی از اخوان حقیر هم فرموده بودند که قدر والدتان را بدانید که ایشان کبریت احمر است و در هر صد سالی یکی مثل ایشان پیدا میشود.

۲۵
تیر

هو


از افلاطون و فیثاغورس و هرمس نقل شده که ستارگان و کرات آسمانی دارای بو هایی پاک تر و خوش تر از مشک و عنبر هستند اما مشاییان این قول را رد کردند اما جناب آخوند ملاصدرا می فرماند که این استشمام عطر های خوشی که مربوط به کرات و ستارگان آسمانی است در حال اتصال به عوالم مافوق ماده یا در حالت مکاشفه یا انسلاخ بوده است و مربوط به حالات مادی نمی باشد چنانچه ممکن است منجمینی که در رابطه با کرات و ستارگان آسمانی مطالعه و تحقیق می کنند و یا به بعضی از آن کرات آسمانی سفر می کنند نه چنین بو هایی را اثبات کنند و نه استشمام کنند ,حضرت استاد علامه حسن زاده آملی در رابطه با این مبحث میفرماند:


امر مکاشفه به مراحل شامخ تر از چیزی است که فرد خوابیده در خواب می بیند.انسان در سلوک و عروج خود به سوی حقیقت حق متعال ، چیزهایی را می بیند و می شنود و استشمام می کند که زبانها از وصف آنها قاصر است و اقلام از تحریر آنها عاجز است.

و ما نیز به فضل پروردگار عالمین امثال این امور منقوله از علمای اقدمین را کره ای بعد کره و عالمی بعد عالم مشاهده کرده ایم و وقتی از آن مشاهده قلبیه و حالت روحانیه انصراف کرده ایم دانسته ایم که امر ، رفیع تر از آنی است که در احوال طبیعیات و شرایط ادراک آنها تفوه کرده اند.


و نیز میفرمایند :


آنچه که این اکابرِ علما ادراک نموده اند و گفته اند در حال اتصال به عوالم مافوق ماده روائحی خوشبوتر از مشک و عنبر استشمام کرده اند، به مکاشفات روحانی ایشان مربوط است.


تعلیقات بر منظومه ملاهادی سبزواری

۲۳
خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم


شنیدم از یکی از دوستانم که فرمودند :

برادر من در زمان اوایل تحصیل که در شهر بروجرد زندگی میکردند به دختری از فامیل علاقه مند بودند جهت ازدواج اما به دلایلی خانواده ها قبول نکردند و سبب دل شکستگی برادر ما شد ، و تصمیم می گیرند برای فراموش کردن این اتفاقی که افتاده بود به کاشان بروند.

یک روز که به قم برای زیارت میروند حضرت استاد حسن زاده آملی را در خیابان حرم میبینند و خدمتشان میرسند و اتفاقی را که برایشان افتاده بود را توضیح میدهند و همچنین موضوع اینکه میخواهند ازدواج کنند را مطرح میکنند.. حضرت علامه توجهی میکنند و میفرمایند:

بروید بروجرد ، مسجد ولی عصر ، یک خانمی آنجا نماز میخواند به اسم فلان ، این خانم زن شما هستند.

ایشان برمی گردند و شخصی را که حضرت استاد گفته بودند پیدا میکنند و با آن شخص ازدواج می کنند و در حال حاضر با خوبی و خوشی زندگی آن ها در حال طی شدن است.