شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عرفان و تصوف» ثبت شده است

۲۹
دی

هو


تصوف علمی است که در آن از ذات احدیّه و أسماء و صفاتش از آن حیث که رساننده مظاهر منسوباتش به ذات اویند ، بحث می‌کند ؛ مسائل تصوف ، نحوه صدور کثرت از ذات احدی و نحوه رجوع کثرت به ذات و بیان مظاهر اسمای الهی و نعوت رباّنی و کیفیّت رجوع اهل الله و نحوه سلوک و مجاهدات و ریاضاتشان و بیان نتیجه هر یک از اعمال و اذکار در دنیا و آخرت بر وجه ثابت در نفس الامر است. مبادی تصوف شناخت حدّ و تعریف و غایت آن و اصطلاحات قوم را در این علم دانستن است.


شیخ بهایی

کشکول

۱۱
دی

هو


شیخ محی الدین عربی در برخی مصنفات خود از اوحدالدین حامد آورده که گفت:


در بلاد ما خواجه یوسف همدانی زیاده از شصت سال بر سجاده شیخی نشسته بود ، روزی در زاویه (خانقاه) خود بود که خاطر بیرون رفتن در دل وی خطور نمود ، و عادت وی آن نبود که در آن حین بیرون آید ، بر مرکبی سوار شد و سر وی را گذاشت تا هر کجا که خدای تعالی خواهد وی را ببرد. آن مرکب او را از شهر بیرون برد و به بادیه درآمد تا وی را به مسجدی ویران رسانید و بایستاد. شیخ به آنجا فرو آمد و دید که شخصی سر درکشیده ، بعد ساعتی سر بالا نمود ، جوانی بود با هیبت ، گفت:


یوسف مرا مسئله ای مشکل شده و ذکر نمود ، شیخ آن را بیان فرمود ، بعد از آن گفت:


ای فرزند هرگاه تورا مشکلی شود به شهر درآی و از من پرس و مرا در رنج میفکن. 


شیخ گفته است آن جوان بمن نظر نمود و گفت:


هرگاه مرا مشکلی شود هر سنگی مرا یوسفی است مثل تو! 


شیخ محی الدین عربی گوید که من از آنجا دانستم که مرید صادق به صدق خود ، جاذب شیخ بسوی خود است و چون امر طریقت پوشیده است به نهان تعلیم فرمایند ؛ در این ورطه انتخاب شدن مرید میبایست توسط مراد نه انتخاب مراد توسط مرید.


نفحات الانس

۲۴
آذر

هو



بهره بردن از تجلیات حق ، کسب فیض از مبدأیی است که سرچمه آن جاری است و آن سرچشمه ولایت علی و اولاد علیست.


در محضر استاد

۱۹
آذر

هو


طریقت راهی است که از شریعت خیزد و شریعت بیان توحید و طهارت و نماز و روزه و حج و نماز و جهاد و زکات است و بیان معاملات دنیا و محاسبات عقبی و لقا و سلام و کلام و رضای خدای تعالی است.  اما طریقت طلب کردن تحقیق این معاملات و تفحص این مشروعات است و آراستن اعمال به صفای ضمایر و تهذیب اخلاق از کدورات طبیعی چون ریا و جفا و شرک خفی و حقد و حسد و تکبّر و اعجاب و مانند این همه ... در جمله هر چه به تهذیب ظاهر متعلق است از شریعت خیزد و هر چه به تصفیت باطن بازگردد از طریقت خیزد مثلآ جامه نمازی [پاک] کردن از لوت نجاست شریعت است و دل را نگاه داشتن از کدورات بشری طریقت است...روی به قبله آوردن در نماز شریعت است و دل به حق حاضر داشتن، طریقت، و در جمله هر چه در مرتبه ی حواس فرود آید مراقبت آن کردن ، شریعت است و هر چه در درون پرده ی قالب است ، رعایت آن کردن ، از طریقت است.و هرچه در قرآن عبارت به « ناس » است که « یا ایها الناس » جمله لوازم شرعی است که به شریعت ایمان بر مردمان میرسانند و هرچه در تبع ایمان است که یاد کرده است که « یا ایها الذین آمنوا » جمله لوازم طریقتی است که بعد از ایمان از مؤمنان طلب کرده است که دعوت به ایمان است و شریعت به ایمان است و طریقت در پرده ی ایمان است.


و اصل طریقت آن دو چیز است :

تقوی در عمل و قول سدید در علم.


صوفی نامه - قطب الدین عبادی


۱۹
آذر

هو


در صورتی که مرید با کاهلی و سستی و انجام گناه ها و دوری از شریعت طریقت خود را از دست بدهد ، انرژی باطنی و یا گرمای قلبی و همچنین برق چشمان و روشنی هاله وی نیز از بین می رود که اهل معرفت در اصطلاح به این امر "خالی شدن" اطلاق می نمایند.


گناه کردن و دوری از شریعت باعث ضعیف شدن و از بین بردن بیعت [تعهدی که باعث نظارت و سرپرستی باطنی پیر طریقت می شود] گردیده و مرید احساس می کند که نور قلبی و یا انرژی روحی خود را از دست داده است.این موضوع با از دست دادن برق چشمان و یا تیره شدن رنگ هاله صورت در مورد مریدانی که در مراحل بالاتری از پیشرفت بوده اند ، به نحو بارزی توسط افراد آشنا به طریقت قابل تشخیص می باشد. بنابراین افزایش گناه و دوری از شریعت از دلایل عمده ضعیف شدن و از بین رفتن طریقت در بین افراد بوده است.


به سوی روشنایی جلد 2

۱۹
آذر

هو 


شیخ اشراق در حکمت الإشراق و دیگر رساله های رمزی اش مقام اخوان التجرید (مقام کن) و خلع بدن و سیر در عوالم مختلف و تجارب باطنی را نیازمند ریاضت و مراقبت و هجرت از بیت نفسانیت می داند. شیخ در حکمه الإشراق در این رابطه می فرماید:


اخوان التجرید (اهل معرفت) ، با مراقبت و ریاضت به مقامی نایل می گردند که در آن مقام قادر به ایجاد و ادراک مثل معلقه قایم به ذات اند. این مقام در کتاب الهی  ((مقام کن)) نامیده اند. کسی که به این مقام نایل شود ، به وجود عالم نوری یقین حاصل می کند. اصوات و نغمات عجیب و زیبا می شوند و نقوش شگفت و دل انگیز می بیند که قادر به محاکات آن ها در این عالم نباشد. چون نفس قوی شود ، در حالت سستی قوا و تعطیل حواس (در حالتی مانند خواب و بیداری) در طبقات و مراتب عالم مثال [برزخ] سیر کند و طبقات این عالم را به ترتیب در نوردد و پس از وصول به طبقه اعلای عالم مثال ، به عالم نور صعود کند و در آن عالم نیز در مراتب طبقات نورانی آن از پایین به اعلا صعود نماید و مشاهده نورالأنوار نایل شود که این معراج سید کاینات (صلی الله علیه و آله) و مقام آن حضرت است.