شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد عرفان و نجوم» ثبت شده است

۲۳
خرداد

هو


هیچ کس با شیخی صاحب ولایت صحبت ندارد به صدق ، مگر اینکه از احوال و باطن وی چیزی به ارث می برد. 


خواجه عبدالله انصاری

نفحات الانس

__________________

۲۴
آذر
هو

در این راه ، شرع را باید بدانی. اگر شرع را ندانستی ، می مانی. من موظف هستم به شما بگویم، مسائل دینی ، نماز و محرمات را یاد بگیرید و عمل کنید تا بعد وارد طریق شوید. اگر مسائل دینی را ندانستی و نشستی به ذکر،اینها مسئولیت دارد.
نگفتیم بروید رساله را حفظ کنید ، گفتیم چیزهایی را که احتیاج دارید بدانید ، که نماز و روزه و سایر فروع دین است. ما میخواهیم توحید را بفهمیم. در کلاس توحید باید به امامت برسیم.

در محضر استاد
۲۴
آذر

هو



بهره بردن از تجلیات حق ، کسب فیض از مبدأیی است که سرچمه آن جاری است و آن سرچشمه ولایت علی و اولاد علیست.


در محضر استاد

۰۳
آذر

هو

 

 

امام باقر علیه السلام:

 

یکی از شما برای مسافرت چند فرسخی خود دلیل راه طلب می کنید و حال آنکه تو از راه‌های آسمان نسبت به راه‌های زمین جاهل‌تری . پس برای خود راهنمایی بطلب !

 

داشتن استاد در مسیر معرفت النفس و سیر در مراتب اربعه نفس و مراتب هفتگانه قلبی بنا بر نظر تمامی اکابر اولیا الله از ضروریات راه است چنانچه دریای ورع و عرفان , مرجع قوم در ریاضات و کرامات , آیت الحق و العرفان سید علی قاضی میفرمایند :

 

( کسی که طالب سیر و سلوک شد، اگر برای پیدا کردن استاد نصف عمر خود را در جستجو بگذراند ارزش دارد. و آن که به استاد رسیده نصف راه را طی کرده است. )

 

بسیاری از کسانی که وارد در قدم اول سلوک یعنی یقظه می شوند و مشتاق طریق معرفت النفس می شوند اولین سؤالی که می پرسند اینست که :

چگونه خدمت اساتید معرفت برسیم؟

و چگونه استادی پیدا کنیم که به مدد آن استاد طی طریق کنیم؟

 

-یکی از شاخصه های مهم در طریق بعضی از آراستگان به منقبتین علم و عمل سیر علمی و و غور در مباحث فلسفی و عرفانی است. شخص طالب وقتی که مجاهده های علمی در زمینه های حکمت و عرفان را انجام بدهد به قول استاد یزدان پناه نقشه ی راه را می فهمد !

وقتی که یکی از دوستان علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی تردید داشتند که خدمت مرحوم سید هاشم حداد برسند , مرحوم علامه طهرانی می فرمایند:

مگر شما کتاب عرفانی و فلسفی را نخوانده اید ؟ مگر فتوحات نخوانده اید ؟ مگر فصوص نخوانده اید ؟

آگاه بودن از طریق معرفت از بعد نظری از مهم ترین مسائلی است که کسانی که مشتاق این راه هستند باید از آن اطلاع داشته باشند.

زمانی که شخص طالب اطلاع لازم از نقشه راه داشت و به اصول و مبانی مسائل عرفانی و حکمی مسلط شد دیگر سلوک او خیالی و خرافی نخواهد بود و سلوکش بر اساس میزان عقل پایه ریزی خواهد شد.

 

- یکی از شروط دیگر رسیدن خدمت استاد تشنه بودن است. استاد بزرگواری می فرمودند : شما در راه باشید و و اقعا تشنه باشد استاد پیدا میشود !

به یاد دارم زمانی در ایام نوجوانی به شدت تشنه ی شرکت در جلساتی علمی تخصصی در شهر خودمان بودم , ولی برگزاری اینگونه جلسات حتی در کلان شهر ها نیز بسیار محدود بود چه برسد به شهر کوچک حقیر تا اینکه شخصی به شکل بسیار عجیبی یکی از جلسات آن درس تخصصی را به حقیر معرفی کرد ! و حقیر بسیار تعجب کردم که چگونه چنین جلساتی در شهر ما برقرار بوده است.زمانی که خدمت استاد رسیدم فرمودند:

( شما تشنه بودید که به این جلسه راهتان دادند )

 

مرحوم شیخ محمد جواد انصاری همدانی رضوان الله تعالی علیه در این رابطه میفرمایند :

( بدون استاد راه مشکل است , اما هرکس که طلب حقیقی داشته باشد حتما متحیر نمی ماند. خداوند غیور است و طالب را رها نمی کند و من اگر یک نفر طالب توحید سراغ داشته باشم , هرجای دنیا که باشد به سراغش میروم )

 و میفرمیاند :

( خدای تعالی بخل ندارد و اگر کسی شرائط تقوی را در خودش ایجاد کند خداوند استاد کامل را به او می‌رساند ولو اینکه از آن طرف عالم باشد )

 

-یکی از مواردی که باید به آن توجه داشت مراتب اساتید شخص سالک است , که هر شخص بنا بر قابلیت و استعدادی که دارد خداوند از او دستگیری میکند.

مرحوم آیت الله بهجت در این رابطه میفرمایند:

( گر کسی اهلیت داشته باشد، یعنی طالب معرفت باشد و در طلب، جدیت و خلوص داشته باشد، در و دیوار به اذن الله معلمش خواهند بود. )

همچنین استاد شیخ جعفر ناصری در این رابطه میفرمایند:

( بعضی افراد در حین زحماتی که در عبادات می‏ کشند و کار می کنند اگر ارتباطی با فرد خاص نداشته باشند تا ایشان را راهنمائی بکند، خداوند متعال از راههای مختلف از در و دیوار درس عبرت برایشان می فرستد و آنها هم می‏ گیرند.
حتی اگر شخص راهنما هم داشته باشد گاهی از راه های دیگر هم خدا راهنمائی می نماید.

مهم این است که بر اثر عبادت قلبشان حیات پیدا می‏ کند و مطالب را می ‏گیرند و خوب می ‏دانند چگونه ‏منتقل بشوند.
گاهی خداوند به زبان کودکی سه ساله راهنمائی می‏ کند و از این بالاتر است افق کسی که از زبان حیوانات منتقل به معانی می‏ شود. اگر در شرح حال بعضی أنبیاء مثل حضرت سلیمان علیه السلام هست که «عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّیْرِ» یعنی سخن گفتن حیوانات به ما یاد داده شده؛ خیلی از آن صحبت ها درس و راهنمائی  بوده که خداوند به زبان حیوانات برای امثال ایشان می فرستاده است.چنانچه روایات متعددی در این باره برای خیلی از انبیاء نقل شده است. )

 

همچنین حضرت استاد علامه حسن زاده می فرمایند:

( من خدمت آیت الله کشمیری که رسیدم، شکوه کردم که کسی نیست نیاز ما را برطرف کند. کسی نیست ما در محضرش تربیت شویم. دیگر قاضی ها و ملاحسین قلی همدانی ها نیستند.

جناب آقای کشمیری به من فرمودند:

 

 که آقای حسن زاده، خودتان را گول نزنید.
من عرض کردم نمی دانم شما به چه جهتی می فرمایید که می خواهیم خودمان را گول بزنیم؟
ایشان فرمود:
شما وقتی که وارد حوزه شدید، همان آغاز در حد مقدمات بودید. نیاز داشتید به استادی که به شما صرف و نحو یاد دهد. نبود؟ بود.
همان زمان نیاز به این نداشتید که کسی به شما کفایه یاد دهد. در نتیجه در آن موقع برای شما استاد کفایه گو اصلاً مطرح نبود. چون شما در آن حدّ نبودید. در حدّ مقدمات و صرف و نحو بودید و در همان زمان، استادش کنارش بود. همین گونه پله پله که بالا آمدید، استاد آن مرحله در کنار شما بود.

الآن هم نگویید نیست. منتها شما خودتان را یک مقدار نگاه کنید. چه مقدار فاصله بین علم و عمل را کم کردید و چه مقدار با این ملکوت رو راست هستید؟
مطمئناً اگر آن چه را که می دانید، در مقام عمل پایبند باشید، این باب واسع الهی و این دار رحمت ربانی، شما را باز نخواهد گذاشت. هیچ منع و بخلی نیست.

استاد هست، اگر برای ما استاد نیست، معلوم می شود که ما شرایط مربوطه را هنوز فراهم نکرده ایم، باید فاصله بین علم و عمل کم شود و در کنار این ها هم واقعاً سر به سجده بگذاریم و در نیمه های شب، صادقانه از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که راه را برایمان باز کند.
درست است که از آن طرف، ناز است. اما نیاز ما باید در کنار آن ناز، ضمیمه شود تا بالاخره به جایی منتهی شود.
این که نمی رسیم برای این است که مناسب این نظام نیستیم و خودمان را با این نظام تنظیم نکرده ایم. )

 

آیت الله مبشر کاشانی در رابطه با پیدا کردن استاد میفرمایند:

( انسان اگر خالصانه و واقعاً مشتاق لقای حضرت حق باشد و باطناً لیاقت حرکت در راه سیر و سلوک را در خود ایجاد کند؛ مسلماً از او دستگیری خواهد شد. و اما اگر بخواهم راهکاری برای این موضوع داشته باشم به چند راهکار اشاره می‌کنم:

1. توسل به ائمه معصومین(ع) مخصوصاً امام زمان(ع) برای دستگیری از او که اگر صلاح ببینند استادی را به شخص متوسل معرفی کنند.

 

2-با انجام ذکری که در خلاصة الاذکار مرحوم فیض کاشانی آمده است به انبیاء یا ائمه معصومین متوسل شویم تا آنها را در خواب ببینیم؛ سپس سؤال و درخواست خود را برای آنها بیان کنیم و جواب بگیریم. )

 

و همچنین استاد شیخ عبدالقائم شوشتری در رابطه با پیدا کردن استاد میفرمایند :

 

هرکس می خواهد استاد خودش را پیدا کند باید یک اربعین دعای ایام غیبت را با توجه بخواند و از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه تقاضای معرفی استاد بنماید و آقا امام زمان علیه السلام در همین ایام غیبت به سبک خاصی فیضشان را به افراد خداجوی مخلص میرسانند.

۲۰
تیر

هو


شنیدم از یکی از شاگردان بزرگوار استاد علامه حسن زاده آملی که فرمودند: فرزند حضرت استاد علامه حسن زاده آملی برایم تعریف کردند وقتی که با پدر خواستیم از قم به آمل یا ایرا برگردیم در بین راه حضرت استاد دستور توقف دادند و نزدیک یک قصابی توقف کردیم ! و حضرت استاد پیاده شدند و رفتند از قصابی مقداری گوشت و .. خریدند . سوار ماشین شدند و به سمت مقصد حرکت کردیم. اواسط که منطقه ای جنگل مانند بود حضرت استاد دستور به توقف ماشین دادند و پیاده شدند , مقداری با ایشان به درون جنگل رفتیم و وقتی که حضرت علامه توقف کردند دیدم که سگی بیمار و گرسنه روی زمین هستند که در حال ضعف می باشد و ایشان گوشت هارا مقابل سگ قرار دادند و برگشتند به سمت ماشین جهت حرکت به سمت مقصد.


شیر مردانند در عالم مدد

آن زمان کافغان مظلومان رسد

بانگ مظلومان ز هر جا بشنوند

آن طرف چون رحمت حق می‌دوند

آن ستونهای خللهای جهان

آن طبیبان مرضهای نهان

محض مهر و داوری و رحمتند

همچو حق بی علت و بی رشوتند

این چه یاری می‌کنی یبکارگیش

گوید از بهر غم و بیچارگیش

مهربانی شد شکار شیرمرد

در جهان دارو نجوید غیر درد

هر کجا دردی دوا آنجا رود

هر کجا پستیست آب آنجا دود