شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۲۹
مرداد

فائدة در بیان طرق ذکر خفی که قلبی نیز گویند در کلمهٔ توحید

 

بدانکه از مشایخ طریقت در این خصوص چند نوع منقول است:
اول ، آنست که ذاکر از ناف تا حلق خود را قطرِ دایره‌ای فرض کند که دو پهلوی ذاکر از طرفین ، قوسین آن دایره باشد. و قصد کلمهٔ طبیبهٔ لا اله الا الله کند به این نحو که از ناف شروع کرده ، لا اله را بر قوس طرفین که تعلق به نفس او دارد منطبق گرداند ، تا نفیِ آن به قطع تعلق ذاکر از مشتهیات و مألوفات نفس راجع شود. و الا الله را از ابتدای حلق فرود آورده بر قوس یسار منطبق سازد‌. و باید نَفَس را حَبس کند به قدر وسع و به قوت ادا کند چنانکه دل متأثّر شود. منظور اثبات وحدانیت و انحصار مطلوبیت در ذات احدیت باشد. این ذکر را بعضی با حرکت سر و بدن قرب به هیئت دایرهٔ محسوسه ادا می‌کنند و بعضی به تصور حرکت اکتفا می‌کنند و این طریقه مشایخ نقشبندیه است. و این ذکر را حمایلی و هیکلی گویند.

 

ملا احمد نراقی
خزائن ، صفحه ۳۳۳

 

 

۲۹
مرداد

از ذکر گفتن چاره نیست با این هرچه جمع شود دولت است ، مدار وصول بر ذکر نهاده اند چیزهای دیگر در رنگ ثمرات و نتایج ذکراند.

 

مکتوبات ربانی ، دفتر سوم ، مکتوب ۱۲

۲۹
مرداد

فلاسفهٔ باستان همچون هرمس ، آغاثاذیمون ، انباذقلس ، فیثاغورث ، و افلاطون و نیز دیگران از قدما ، همگی مدعی اند که آن موجودات مثالی را مشاهده کرده اند. جملگی آن ها وجود این موجودات را از طریق رؤیاها و مشاهدات خود در عالم انوار به وضوح تأیید کرده اند. افلاطون نقل کرده است که وقتی نفس خود را از زندان تاریک تن رهانید ، به رؤیت این موجودات نایل شد. حکمای ایران و هند و نیز دیگر حکما ، به این نظر پای بند و با آن موافقند. هرکس که خود را از قید بدن و هیولای اولی رها سازد ، مطمئنا به رؤیت این انوار یا ذوات مثالی نایل می شود. عمدهٔ آنچه انبیا و سایر حکما به زبان استعاری بیان کرده اند ، به همین مطلب اشاره دارد.

 

شمس الدین محمد بن محمود شهروزی
الشجرة الاهیه ، صفحه ۲۹۲

۲۹
مرداد

احوالات حضرت وحیدالأولیاء در بیان حاج میرزا محسن عماد الفقراء ذَهَبی

 

با اینکه در تشرف به فقر بنده و دیگر همقدمان از آقا میرزا احمد [وحیدالأولیاء] مقدم بودیم لکن از جهت سرعت ترقی در سلوک بر همه مقدم و پیشقدم بود. در همان اوائل کار ، درک محضر و خدمت ایشان برای هرکسیکه دست می‌داد فوزی عظیم شمرده می شد. و از دیدارش همه می فهمیدند که آتیه ای بس درخشان و تابناک در انتظار اوست ، حسب الامر پیر بزرگوار [سید جلال الدین محمد مجدالأشراف] اربعینات چندی در منزل مسکونی ایشان بعمل می آمد چنان سطوت و هیبتی به آن وجود مبارک داده شده بود که دوستان و رفقای نزدیک ، حتی ارحام و اقارب بدون اجازه نمی توانستند وارد اطاق یا درک حضورش نمایند ، گذشته از اربعین های حسینی و موسوی و تمام ماه های رجب و شعبان و رمضان ، روزهای دوشنبه و پنجشنبه بقیه هفته های سال را نیز با صوم به سر می برد و یا در غیر این ایام هرشبانه روز به یک نوبت غذا اکتفاء می فرمود ، آن یک نوبت هم وقت معینی نداشت ، گاهی بعد از نماز خفتن و زمانی نیمه های شب بعد از فراغت از اذکار سحر و گاهی بعد از طلوع آفتاب بود به منظور اینکه ترک عادت شده باشد و نفس و اشتها در زمان معینی انتظار نکشیده و مزاحمت ننماید.

گاهی اوقات هم سه روز به سه روز هیچ تناول نمی فرمود و با همهٔ این احوال اذکار سحر و شب بیداری از ایشان ترک نمی شد و کسانی که توفیق شرفیابی پیدا کرده و شبی را در خدمتش احیاء می داشتند فیض ها می بردند که اکثرا ضرب المثل بود ، کرامات و خوارق عاداتی که از ایشان در آنزمان سر میزد بی حد و حساب بود. با همه این احوال ، تواضع و فروتنی که از حضرتشان مشاهده می شد ، موجب اعجاب و شگفتی بود و در ملاقات با مشایخ و یا در برخورد با دوستان آنچنان دم از بی‌خبری و بیچارگی خود میزد که فقراء غالبا حال خود را بهتر از او دانسته و بر خوبی وضع خویش شکرها می کردند. سوزها و گریه ها و اشک های شبانه ایشان هیچ شباهتی به حال گرم‌ترین فقرا نداشت ، گوئی عاشقی دلسوخته و بیقرار یا پدری که فرزندش را از کف داده است ناله می کرد و اشک می ریخت. تمام حالات آن بزرگوار عجیب و غریب و موجب شگفتی بود ، از جمله اینکه در هوای سرد اردبیل که شدت سرمای زمستان آن لازم به توصیف نیست ، موقع اشتغال به ذکر ، چنان گرمی و حرارت بدن ایشان محسوس و آشکارا بود که نه تنها مجاورین را گرم می نمود بلکه بدن از عرق خیس شده و ظاهر بود که حرارتی مافوق تصور اعصاب و سلول های بدن را فرا گرفته که بالنتیجه به بیرون تراوش کرده.

و دیگر اینکه باز در هنگام اشتغال به ذکر و یا در مواقع عادی دیگر ، صدای ذکر قلبی بطوری صریح و روشن و مرتب استماع می گردید و اگر کسی اطلاع نداشت تصور می کرد گوینده ای آن کلمات را با زبان فصیح جای دیگری می گوید. آنهمه شب بیداری و صوم و گریه (فقط روزها قدری استراحت می فرمود) و طاعات و عبادات اندکی مانع کسب و کار روزانه نمی شد ، تأمین معاش و مؤنه خانه صرفا بایستی از کسب و مزد دسترنج روزانه حاصل گردد ، کمترین و کوچکترین کمک مالی هرچند از نزدیکترین کسان بود پذیرفته نمی گردید ، عدم حضور در مهمانی ها یا مجالس عمومی ، نه از نظر کراهت بود بلکه اکثرا شدت غلبه حال اجازه معاشرت با همگان را نمی داد. اطاق بالاخانه محل سکونت و مخصوص ایشان بیشتر شبیه عبادتگاه می بود و با تمام این احوال در تجلیل و احترام ما آنقدر کوشا و ساعی بود که حد نداشت ، و این خود از عجایب و شگفتگی های حال می نمود کسی که با چنان عشق و شور و غلبه حالِ مستی است چگونه ذره ای از ادب و رعایت احترام نسبت به ما فرو گذار نکرده و نمی کند ، صرف نظر از اینکه ذاتا مؤدب و همه کس را محترم می داشت تواضع و فروتنی و خردی که نشان می داد همه را شرمسار و خجل ادب و تواضعش می ساخت. آنچنان مست پرشور شبانه که دوش نعره ها می زد و دامن ها اشک می ریخت و شب تا صبح در ذکر و مناجات بود ، روز و هنگام اشتغال به کسب و کار و تهیه مؤنه و در برخورد و معاشرتها کمترین اشتباه در کارش رخ نداده و همه چیز و همه کارش به جای خود انجام می گردید.

 

وحید نامه صفحه 24

 

۰۷
ارديبهشت

سهروردی می گوید که شادی و سعادت از اشراق شدن با نور های آسمانی حاصل می شود ، که هرکس که مزهٔ اشراق شدن به وسیله نور های قاهر را نچشیده باشد ،  حتی از معنی شادی و حقیقت آن بی خبر است. همهٔ شادی های جزئی و گذران این جهان چیزی جز انعکاسی از شادی اشراق شدن و عرفان نیست.

 

سید حسین نصر
سه حکیم مسلمان ، صفحه ۸۰

۰۷
ارديبهشت

بدان که نوشتن فصولِ فتوحات مکیه نتیجهٔ انتخاب آزاد یا تأمل و تفکر ارادی من نیست. در واقع آنچه را که من نوشته ام خداوند به وسیلهٔ فرشتهٔ الهام به من املا کرده است.

 

شیخ محیی الدین ابن عربی
الیواقیت ، مبتنی بر فصل های ۸۹ و ۳۴۸ فتوحات مکیه

۰۷
ارديبهشت

ابن عربی از مکه به شهر های مختلف سفر کرد ، و پیر طریقت وی در رسیدن به اسرار الهی خضر نبی بود. خضر مردمان را مستقیماً به جهان روحانیت وارد می کند ، بی آنکه لازم باشد ارتباط مستقیمی با یکی از سلاسل تصوف داشته باشند. به این ترتیب ، علاوه بر اینکه ابن عربی شاگرد چند تن از رؤسای طریقت بود ، شاگرد خضر نبی نیز شد ، ورود وی در سلسلهٔ خضر روشنتر از همه در سال ۶۰۱ آشکار شده است ، چه در آن سال خرقهٔ خضر را از دست علی بن جامع گرفت که وی خرقه را مستقیماً از پیغمبر سبز پوش دریافت کرده بود.

 

سید حسین نصر
سه حکیم مسلمان ، صفحه
100

 

۰۳
ارديبهشت

تلمیذ [آیت الله سعادت پرور] : سالکی در خواب می بینید آنچه را دستور عمل آن را دارد ، در خواب با حالی مخصوص انجام می دهد. [این چگونه است؟]

 

استاد ‌[علامه طباطبایی]: بسیار خوب است و از اعمال بیداری بهتر است. مرحوم استاد [سید علی] قاضی می فرمود: من در خواب می بینم که خوابم و خواب می بینم. این معنا برای کم کسی پیش می آید که ببیند خواب است و چیزهایی را خواب می بیند... برای بنده در بیداری چنین معنایی پیدا شده که فهمیدم در خلسه هستم و مطلبی را می بینم. ولی در خواب اتفاق نیفتاده است. به هر صورت مشاهدات در خواب برای سالک صاف تر است از بیداری.

 

ثمرات حیات (یادداشت های جلسات اخلاقی عرفانی علامه طباطبایی) مجلس ۲۲

۰۳
ارديبهشت

هو

 

ذکر دائم ابتدا به صورت لسانی با ذکر لسان ادامه دارد ، تا آنکه به ذکر قلبی تبدیل شود. نشانهٔ این حالت این است که هروقت در خواب است یا بیدار احساس می کند که قلب او در حال ذکر است بدون مشارکت زبان، در این حالت الهام الله تعالی را به گوش دل می شنود و بوهای خوش ولایت الله تعالی را با شم قلبی حس می کند و حلاوت طعام الله را با ذوق قلبی می چشد و اسرار عالم غیب و شهادت در مرآت قلبی او با صورت مناسب نمایان می شود، و محاسبه گر نفس خود می شود، و برای او صراط المستقیم و حقیقت شهود قلبی آشکار می شود، و آن را با چشم قلب می بیند، و آن ولایت علویه است که از آن در نزد عرفاء الهیین به عشق الهی تعبیر می شود، در این حالت حجة الله را می شناسد و به سرزمین او می رسد که تعبیر به جابلقاء و جابرصاء می شود.

 

میرزا ابوالقاسم راز شیرازی

رساله زادالمسافرین صفحه ۱۱۰

۰۳
ارديبهشت

هو

 

سلطان اولیاء [علی] علیه صلوات الله العلی الاعلی فرمود تمام قرآن در حمد است و تمام حمد در بسم الله و هرچه در بسم الله در نقطه باء و انا النقطة تحت الباء ، یعنی چون رجوع حروف و خطوط فرقانی به جمع عینی قرآن شود و غبار تعینات الفاظ برخیزد خط به نقطه رسد ، مقید مطلق گردد ، و در مقام ام الکتاب که عالم اسماء است با حقیقت انسان که حضرت جامع است واحد شود.

 

حاج میرزا حسن صفی علیشاه

عرفان الحق صفحه ۶۵

۰۳
ارديبهشت

هو

 

[اولیاء الله] که به خواندن ذکر و دعایی خاص و یا سوره های مخصوصی از قرآن کریم مداومت دارند ، به تدریج به مرتبهٔ "طی اللسانی" نایل می آیند و در فاصلهٔ زمانی بسیار کوتاهی توفیق خواندن اذکار و یا تلاوت آیاتی از قرآن را پیدا می کنند که معمولا به چندین ساعت وقت نیاز دارد. با طی اللسان نیز می توان اذکار و ادعیهٔ بسیار وقت گیری را در زمانی کوتاه به پایان برد ، و این مرتبهٔ والایی است که عارفان بسیار راه رفته و وارسته غالباً از آن برخوردارند.

 

نه نقل از سید عبدالکریم کشمیری

در محضر لاهوتیان جلد ۲ صفحه ۳۰۴