سبع المثانی

لطایف العرفان

سبع المثانی

لطایف العرفان

سبع المثانی

هو

اطوار سبعه قلبیه که نام او را سبع المثانی نیز گفته اند طور لطافت عالم الهی است که معنی این صورت جسم ظاهر است.

اینستاگرام:
instagram.com/sabalmasani

کانال تلگرام:
https://t.me/hou786

۱۲
ارديبهشت

هو 


در ورای این عالم (جسمانی) آسمانی وجود دارد که هیچ شئ زمینی آنجا وجود ندارد ، حقایق آن عالم شبیه عالم ما هستند ولی نورانی تر و کامل تر اند ، آن عالم دارای آسمانی است و ستارگانی ؛ زمینی که در آن عالم است فاقد سنگریزه و بلکه آبادی تمام است نهرها و دریاهایی در آن عالم جاری اند و در آنجا حیواناتی وجود دارد.


فلوطین

شواهدالربوبیه ، ملاصدرا

  • Omid Shabani
۱۲
ارديبهشت

هو


این نور که از درون کسب می شود اشراق هاله توست ، در هرکس آن هاله هست در بعضی ها تجلی می کند.


در محضر استاد



  • Omid Shabani
۱۲
ارديبهشت
هو

📌علم موسیقی یکی از شعب ریاضیات


اگر ما به حقیقت نغمه و موسیقی راه پیدا کنیم خواهیم دید که در میان شعب ریاضی هیچ علمی شیرین تر و زیباتر از علم موسیقی نمی باشد ، منتهی چون تطوّر لفظ حاصل شد و لفظ موسیقی در زمان ما به بعضی از اوازهای کذایی اطلاق گشت ، باعث شد که موسیقی از جایگاه رفیعش سقوط کرده و این علم از موضع اصلی اش رخت بربندد. حق آن است که بگوییم علم موسیقی یکی از شعب ریاضیات بوده و امری است برهانی و هر چه برهانی است یقینی است و یقین نیز اسم شریف حق است و لذا بایداین علم را در محدوده مباحث اسماء الله مورد بیان قرار داد ، برخلاف آنچه که میان عموم مردم مطرح شده است ، البته در اینکه کدامیک از نغمه های آن به غنا منجر می شود که شرع انور محمدی (صلی الله علیه و آله) از آن منع نموده است باید در محل خودش بحث شود و به طور کلی صاحبان همۀ علوم ملزم اند که همه شئون خود در ان علم را با شرع انور الهی هماهنگ کنند که دچار انحراف و خلاف نشوند.


در هزار و یک نکته آمده است که جناب آقا سید محمد حسن الهی طباطبایی، اخوی علامه طباطبایی تصمیم گرفته بودند که در این رشته کتابی تدوین نمایند. از انجا که جناب آسید محمد حسن الهی همانند اخوی بزرگوارشان در باب احضار از قوّت بسیاری برخوردار بودند و در این رابطه خیلی قوی بودند لذا در وقتی، جناب فارابی را احضار نموده به محضرش عرضه داشت: "من می خواهم در علم موسیقی کتابی بنویسم شما چه می فرمایید؟" آن بزرگوار در جواب فرمود: " شما شروع بفرمایید من نیز کمکتان می کنم." جناب آسید محمد حسن الهی طباطبایی شروع به نوشتن این کتاب کردند و کتابی بسیار سنگین در این علم نوشتند، منتهی  بر اساس جوّ کذایی آن روز جرأت نکردند کتاب را ظهور دهند و در نهایت تصمیم به دفن آن گرفتند و آن را دفن کردند و سرنوشت این کتاب از دایرۀ کتاب تدوین خارج و به کتاب تکوین نظام هستی اتصال یافت.


شرح رساله رابطه علم و دین

 استاد صمدی آملی

  • Omid Shabani
۱۶
فروردين

هو


عارفی می فرمود من در هر شبانه روزی هجده دفعه خلع بدن به اختیار میکنم و نیست این مگر از قوه جذبه ی الهی و امداد پیرِ عشق و سهر* طولانی.

راز شیرازی

قوائم الانوار و طوالع الاسرار

* شیخ اکبر محی الدین عربی در تعریف سهر در کتاب حلیه الابدال می فرماید : سهر نتیجه جوع ( #گرسنگی است ) زیرا اگر معده تهی گردد و طعامی در آن نباشد خواب نیز از میان بر می خیزد . سهر بر ۲ گونه است : سهر چشم و سهر دل .
سهر دل بیداری قلب از خواب های غفلت است و این بیداری خاستگاه شهود و مشاهده است . سهر چشم میل بقاء همت در دل است . و این بیداری خاستگاه مسامره ( رهایی یافتن از سستی به سبب دوام شهود ) است.
فایده سهر استمرار عمل قلب و ارتقاء به منزلگاه عالی و نیل به گنجینه ی حضرت حق است.

  • Omid Shabani
۱۶
فروردين

هو


📌انواری که سالک اطوار قلب در مقام مشاهده به نظاره آن ها می پردازد

هنگامی که آینه جان سالک به تدریج در اثر ذکر و فکر و مجاهدت های معنوی صیقلی گردید ، زنگار طبیعت و ظلمت نفس از او زایل شده و پذیرای انوار غیبی می گردد . ظهور انوار و مشاهده آن ها موقوف به سیر سالک در اطوار هفتگانه قلب است . در هر طوری ، حالی و دیداری و نوری جلوه گر می شود . انوار در اطوار قلب ، دارای رنگ و لون خاصی می باشد ؛ در ابتدای سلوک ظهور انوار به شکل چراغ و بعد شعله آتش و سپس به صورت ماه و خورشید جلوه می نماید و در نهایت از رنگ و شکل عاری می شود.

شیخ نجم الدین کبری از انواری صحبت می کند که سالک اطوار قلب در مقام مشاهده به نظاره آن ها می پردازد ؛ ایشان ، ظهور انوار متلون را دارای حکمت ها و تحلیل و تاویل های سلوکی دانسته و می نویسد:


و چون در برابر خود فضایی گسترده و پهنه ای دورافتاده و بر بالای آن هوایی پاک مشاهده کنی و در دوردست ها رنگ هایی به سان سبز و سرخ و زرد و کبود بینی ، بدان که تو بر این هوا به آن رنگ ها می رسی و آن رنگ ها رنگ های احوال هستند ، رنگ سبز ، علامت حیات قلب است و رنگ آتش صاف نشانه حیات همت ، یعنی قدرت است ؛ اگر رنگ تیره باشد ، آن آتش های شدت است و از رنج و تعب رهرو در پیکار با نفس و شیطان حکایت دارد ؛ کبودی ، رنگ حیات نفس و زردی نشانه ناتوانی است . این ها معانی ای هستند که خودشان با زبان ذوق و مشاهده با صاحبان خود سخن می گویند و ذوق و مشاهده دو گواه عادلند ، تو با نفست می چشی آنچه را که با بصیرتت مشاهده می کنی و با بصیرتت مشاهده می کنی آنچه را با نفست می چشی ، از این رو هرگاه رنگ سبز بینی ، از دلت آزادی و سینه ات گشادگی و از نفست خوشی و از روحت لذت و برای بصیرتت روشنی احساس می کنی و این ها صفات حیات است.


فوائح الجمال و فواتح الجلال - صفحه ۱۱
شرح رساله در بیان معرفت به نورانیت امیرالمومنین - صفحه ۱۳۸

  • Omid Shabani
۱۶
فروردين

هو

طریقت کُبرَویه و انشعابات آن - قسمت آخر

پس از راز شیرازی فرزند وی سید جلال الدین محمد حسینی معروف به ( مجدالاشراف ) متخلص به ( قدسی ) در مقام ارشاد متمکن گشت. بعد از مجد الاشرف انشعابات دیگری در ذهبیه صورت گرفت ؛ از جمله گروهی از برادر او میرزا محمد شریفی و عده ای نیز از میرزا احمد تبریزی ملقب به ( وحید الاولیا ) و ( نایب الولایه ) تبعیت نموده و جمعی نیز از برادر مجدالاشرف میرزا فتحعلی شیرازی ملقب به ( شمس الدین ) دنباله روی کردند. پس از سید فتحعلی طریقه عرفانی ایشان تحت عنوان ( مهدویه اشراقیه گمنامیه ) با محوریت سید علی مبدا درویش تهرانی و پس از ایشان این طریقه توسط مشایخ ماذون سید مبدا ادامه یافته و با محوریت پیر بی پیرایه گسترش یافته است.

شرح رساله معرفت به نورانیت

  • Omid Shabani
۱۶
فروردين

هو

طریقت کبرَویه و انشعابات آن - ۳

شاخه دیگر سلسله کبرویه یعنی ذَهَبیه در اوایل حکومت صفویه ابتدا در خراسان و سپس در شیراز گسترش بسیار یافت . ذهبیه در میان طرائق تصوف در ایران از طرائق دیگر ممتاز بوده است . بزرگانی از علما و حکما که صاحب تالیفات در زمینه حکمت و عرفان اند در میان ایشان ظاهر شدند ؛ در میان حکما و عرفای ذهبی ، سید قطب الدین نیریزی در تصوف و عرفان قرن ۱۲ هجری قمری جایگاه ویژه ای دارد . ایشان احیا کننده مجدد طریقه ذهبیه با نظام عرفانی شیعی در اواخر حکومت صفویه و دارای تالیفات زیاد در موضوع حکمت و عرفان اسلامی بوده است.

پس از سید قطب الدین نیریزی سه تن از شاگردان ایشان با نام های ملامحراب گیلانی و آقا محمد بیدآبادی و آقا محمد هاشم شیرازی که همگی از حکماء و عرفای عصر خود و صاحب تالیفات بودند ، مشغول ارشاد و تربیت معنوی سالکان شدند . از میان آن ها آقا محمد هاشم که داماد سید قطب الدین هم بود رسمیت طریقتی بیشتری یافت . پس از او میرزا ابوالقاسم شریفی معروف به میرزا بابا و متخلص به راز سیره مشایخ گذشته را ادامه داد . وی از مشاهیر ذهبیه است که در حوزه تصوف و عرفان شیعی دارای تالیفات زیادی به نظم و نثر است.

📖ذهبیه تصوف علمی - آثار ادبی
📖شرح رساله معرفت به نورانیت

______________________

  • Omid Shabani
۱۶
فروردين

هو

📌طریقت کُبرَویه و انشعابات آن - ۲

در دوران ارشاد خواجه اسحاق خَلتانی ( مقتول ۸۲۶ ه ) - خلیفه میر سید علی همدانی - این طریقه دارای دو انشعاب شد ؛ گروهی از سید محمد نوربخش پیروی کردند که موسوم به ( نوربخشیه ) شدند و عده ای نیز از سید عبدالله بُرزِش آبادی تبعیت کردند که ( ذَهَبیه ) خوانده می شوند . اگر چه موسوم شدن ذهبیه پیش از این انشعاب بوده است .

سید محمد نوربخش از شاگردان میر سید شریف جرجانی و عالم بزرگ شیعه ، ابن فهد حلی بود . او و خلفایش که در نشر مذهب شیعه در قرن نهم و بعد از آن سهم بسزایی داشتند ، مقدم بر حکومت صفویه در فکر قیام بر ضد سلطان وقت شاهرخ گورکانی و تاسیس حکومت صوفی شیعه بودند.


یا علی

طرائق الحقایق
اصول تصوف
مجالس المومنین

  • Omid Shabani
۱۶
فروردين

هو

 

طریقت کُبرَویه و انشعابات آن - ۱

یکی از جریان های عرفانی مهم و با نفوذی که در ایران رایج بوده ، سلسله کبرویه است . این سلسله منسوب به شیخ نجم الدین کبری ( مقتول ۶۱۸ ه ) ملقب به ( طامه الکبری ) و ( شیخ ولی تراش ) است . کبرویه در دوران مغول ، در مشرق ایران رونق فراوان داشت و مشایخ آن در عهد خوارزمشاهیان و ایلخانیان از خراسان و ماوراءالنهر تا شام و آسیای صغیر در نشر و ترویج این طریقه کوشیده اند. از جمله مشایخ کبرویه عبارت اند از:

شیخ مجدالدین بغدادی ( مقتول ۶۰۷ ه )
رضی الدین علی لالا ( ۶۴۲ ه )
سعدالدین حمویه ( ۶۴۹ ه )
شیخ نجم الدین رازی معروف به #دایه ( ۶۵۴ ه)
سیف الدین باخرزی ( ۶۵۹ ه )
شیخ عزیزالدین نسفی ( ۶۹۹ ه )
شیخ نورالدین عبدالرحمن اسفراینی ( ۷۱۷ ه )
شیخ علاءالدوله سمنانی ( ۷۳۶ ه)
میر سید علی همدانی معروف به علی ثانی ( ۷۸۶ ه)

هریک از این مشایخ در حوزه تصوف و عرفان اسلامی دارای آثار و تالیفات مهمی می باشند . نکته مهم و اساسی در باب طریقه ی کبرویه این است که مشایخ و خلفای آن غالبا بر تشیع منسوب یا مربوط شده اند.

دنباله جستجو تصوف در ایران
شرح رساله در بیان معرفت به نورانیت امیرالمومنین میرزا فتحعلی

  • Omid Shabani
۱۸
اسفند

هو
 

انسان نباید از خواندن مکاتب عرفانی مختلف به بهانه ی غنا عرفان اسلامی باز ماند ، با مطالعه ی عرفان های دیگری که وجود دارد (به شرط انتخاب پیش فرض دقیق فکری فلسفه و عرفان اسلامی) می توان فهمید که چرا عرفان اسلامی غنی است . علت اصلی گرایش اشخاص به مکتب های شبه عرفانی و کسانی که تفکرات اختلاطیشان را به عنوان عرفان معرفی می کنند اینست که آگاهی دقیقی از عرفان و تصوف اسلامی ندارند ؛ البته ما نمی گوییم که در نحله ها و مکتب های شبه عرفانی , مطالب قابل استفاده ای وجود ندارد ولی وجه اتم و اکمل مباحث معرفتی و شهودی در آثار مشایخ کبار تصوف و عرفان اسلامی ذکر شده است  ، چون که صد آمد نود هم پیش ماست...

البته مقصر خود ما نیز هستیم که در احیای تفکر و آثار این بزرگان کوتاهی کردیم و زمینه را برای گرایش مردم به نحله های عرفانی و شبه عرفانی غیر اسلامی محیا کردیم.

گویا غربی ها  در بعضی موارد گوی سبقت را از ما ربودند و همت کردند و برخی عارفان مسلمان را بهتر از ما شناختند و شناساندند ؛ مصایب حلاج را لویس ماسینیون نوشت, فریتس مایر ابوسعید ابوالخیر حقیقت و افسانه را نوشت  , آلن نیکلسون مثنوی معنوی را منتشر ساخت, هنوز انسان کامل عزیز نسفی با تصحیح ماژیران موله نشر می یابد و ...

اهل غرب با اینکه عرفان خویش را دارند ولی از عرفان اسلامی غافل نشدند با اینکه سویدنبرگ و فرانسیس آسیزی و تر
سای آویلایی و مایستر اکهارت را دارند اینک حافظ و مولانا و ابن عربی و...را بررسی می کنند و با تدقیق در آثار ابن عربی و مولانا و حافظ می کوشند تا عارفان خود را بهتر بشناسند.

یا علی

  • Omid Shabani
۱۸
اسفند

هو

سنت مشایخ نیست که در هرکه آن کمال مشاهده نکند او را از دربراند بلکه بسیار کس را تربیت کند تا یکی به کمال برسد.و شیخ همچون صیاد است که دام می نهد و لازم نیست که همه شاهباز در دام افتد. اگر به دست صیاد بودی همه شاهباز گرفتی اما آفتاب این سعادت از روزنه تقدیر در می تابد و صیاد گاه باشد که مرغکی هست که چرغ و باز و شاهین به گرفتن او نیک حریص باشند، اول اورا بگیرد و از گرفتن او مقصود نه آن مرغک است که مقصود آنست که به سبب او، مرغ شکاری در دام اندازد تا او را بر دام بندد و چون شاهین و چرغ و باز به گرفتن او نیک حریص باشند اول او را بگیرد و باز و شاهین چون او را بینند به قصد او آیند و در دام افتند.

شیخ علاءالدوله سمنانی
چهل مجلس

  • Omid Shabani