اندرز خداوند به ابن عربی
خداوند مرا بدون واسطه در چندین واقعه و خواب در مکه و دمشق مورد خطاب قرار داد و فرمود که بندگانم را نصیحت و اندرز ده و من هم آنان را به شاهراه محکم و صراط استوار راهنمایی و ارشاد می کردم ، و چون دیدم ورود در سلوک الی الله بسیار عزیز و ارجمند است ، کوتاهی ورزیده و عزم آن کردم که به خویش مشغول باشم و خلایق را بر آنچه هستند واگذرادم ، در مکه خوابی دیدم که حق متعال به من فرمود من از تو عملی را نمی پذیرم مگر آنکه بندگانم را پند و اندرز دهی ، پس بندگانم را اندرز و نصیحت کن! از این روی متصدی آن کار شده و خود را مورد سهام قرار دادم ، تا برای مردمان راه روشن سلوک را بیان سازم و آفات و آسیب های آن راه را از هر صفتی به آنان می رسد- یعنی از جهت فقها و فقرا و صوفیه و عوام- برایشان آشکار کنم. بنابراین هرکس که کمر مخالفت با مرا بست و کوشش در هلاکتم کرد ، خداوند مرا بر آنکس پیروز گردانید و به رحمت و فضلش مرا حفظ و نگاهداری فرمود.
شیخ محیی الدین بن عربی
فتوحات مکیه ، جلد ۱ ، صفحه ۱۳۵