سبع المثانی

لطایف العرفان

سبع المثانی

لطایف العرفان

سبع المثانی

هو

اطوار سبعه قلبیه که نام او را سبع المثانی نیز گفته اند طور لطافت عالم الهی است که معنی این صورت جسم ظاهر است.

اینستاگرام:
instagram.com/sabalmasani

کانال تلگرام:
https://t.me/hou786

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیخ محی الدین عربی» ثبت شده است

۰۸
تیر

خداوند مرا بدون واسطه در چندین واقعه و خواب در مکه و دمشق مورد خطاب قرار داد و فرمود که بندگانم را نصیحت و اندرز ده و من هم آنان را به شاهراه محکم و صراط استوار راهنمایی و‌ ارشاد می کردم ، و چون دیدم ورود در سلوک الی الله بسیار عزیز و ارجمند است ، کوتاهی ورزیده و عزم آن کردم که به خویش مشغول باشم و خلایق را بر آنچه هستند واگذرادم ، در مکه خوابی دیدم که حق متعال به من فرمود من از تو عملی را نمی پذیرم مگر آنکه بندگانم را پند و اندرز دهی ، پس بندگانم را اندرز و نصیحت کن! از این روی متصدی آن کار شده و خود را مورد سهام قرار دادم ، تا برای مردمان راه روشن سلوک را بیان سازم و آفات و آسیب های آن راه را از هر صفتی به آنان می رسد- یعنی از جهت فقها و فقرا و صوفیه و عوام- برایشان آشکار کنم. بنابراین هرکس که کمر مخالفت با مرا بست و کوشش در هلاکتم کرد ، خداوند مرا بر آنکس پیروز گردانید و به رحمت و فضلش مرا حفظ و نگاهداری فرمود.

 

شیخ محیی الدین بن عربی
فتوحات مکیه ، جلد ۱ ، صفحه ۱۳۵

  • Omid Shabani
۰۸
تیر

اگر باب سخن را دربارهٔ اسرار و راز های علم حروف و آنچه حقایق حروف اقتضا دارد بگشاییم ، دست از نوشتن وامانده و قلم فرسوده شده و مرکب قلم تمام گشته و کاغذ و لوح نگارش کسر آمده و کفایت نتوانند کرد..اگر این علوم الهی حاصل از نتیجهٔ فکر و نظر بود ، انسان در کوتاهترین زمان بدان ها احاطه پیدا می کرد ولی این علوم واردات حق تعالی است که پیوسته بر قلب بنده ای که روح صالحی دارد نازل می گردد.

 

شیخ محیی الدین بن عربی
فتوحات مکیه ، جلد ۱ ، صفحه ۱۶۶

  • Omid Shabani
۰۸
تیر

مرا از راه کشف و علم هیچ شکی نیست با اینکه کرهٔ زمین را فرشتگان آبادان ساخته اند و آنان هم در معرفت و رتبه ، بعضی شان بر بعض دیگر برتری دارند ، ولی بالاترین رتبه و بزرگترین علم و معرفت را فرشتگانی دارند که مسجدالحرام را آباد کرده اند.

 

شیخ محیی الدین بن عربی
فتوحات مکیه ، جلد ۱ ، صفحه ۳۰۷

  • Omid Shabani
۲۰
آذر

هو


شیخ محی الدین عربی رضوان الله علیه در باب دوازدهم فتوحات مکیه گوید: آن چه را جماد و نبات نامیدى در نزد ما براى آنها أرواح است که از ادراک غیر اهل کشف ، باطن [پوشیده] است و احساس آن نمى ‏کند چنانکه حیوان را احساس مى ‏کند. پس کل در نزد اهل کشف حیوان ناطقند. بلکه حى ناطقند. جز اینکه این مزاج خاص انسان نامیده شد و «نحن زدنا مع الایمان بالأخبار الکشف» چه دیدیم احجار را به رؤیت عین که ذکر الهى مى ‏کنند به لسان نطقى که گوش ما مى ‏شنید و با ما مخاطبه مى ‏کردند چون مخاطبه عارفین بجلال الله و این را هر انسانى ادراک نمى‏ کند


ممدالهمم در شرح فصوص الحکم شیخ محی الدین عربی

______________________

  • Omid Shabani
۰۶
آبان

هو


آقایان اهل سنت در خصوص ولایت خیلى بد عمل می ‏کنند با آن که موضوع مهمى است و لذا دامن جناب ابن عربى را با تحریفات خود لکه دار و او را بدنام کرده ‏اند ؛ مضاف به این شواهد ، رساله ‏اى به نام شق الجیب در خصوص حضرت بقیةالله نوشته است که نمی ‏دانم در کجا چاپ شده و من این کتاب را ندیدم اما مرحوم استاد بزرگوارمان در برخى از رشته ‏هاى ارثماطیقى آقا سید مهدى آقا قاضى (آقا زاده قاضى بزرگ) مى‏ فرمودند که نسخه‏ اى از این‏ رساله شیخ اکبر در کتابخانه خطى بغداد موجود است ، من مشتاق شدم ، لذا به یکى از آقایان که در بغداد بود گفتم این نسخه در این کتابخانه است و شما آن را براى من استنساخ کنید و بنا گذاشتیم که مقابل استنساخ ، اجرتى هم به او بدهیم. او مشغول به کار شد ، چند روز که پى هم به کتابخانه می رفت و چند صفحه ‏اى استنساخ کرد ، آن ها به کار او بدگمان شدند که این نسخه چیست که ایشان استنساخ مى ‏کند ، متوجه شدند کتابى از محی ‏الدین در ولایت است لذا مانع او شدند و کتاب را جهت این کار به او ندادند.


علامه حسن زاده آملی

دروس شرح فصوص الحکم قیصری

__________________

  • Omid Shabani
۲۰
مهر

هو


ادریس مبالغه داشت در تطهیر نفس خویش به ‌ریاضات شاقه و در تقدیس از صفات حیوانیه تا روحانیت او بر حیوانیتش غالب شد و کثیر الانسلاخ از بدن گشت و صاحب معراج آمد و او را مخالطه با ملائک و ارواح مجرده است و گویند شانزده سال نخورد و نخفت تا عقل مجرد باقی ماند.


شرح فصوص الحکم خوارزمی ، فص حکمه قدوسیه فی کلمه ادریسیه

  • Omid Shabani
۱۱
دی

هو


شیخ محی الدین عربی در برخی مصنفات خود از اوحدالدین حامد آورده که گفت:


در بلاد ما خواجه یوسف همدانی زیاده از شصت سال بر سجاده شیخی نشسته بود ، روزی در زاویه (خانقاه) خود بود که خاطر بیرون رفتن در دل وی خطور نمود ، و عادت وی آن نبود که در آن حین بیرون آید ، بر مرکبی سوار شد و سر وی را گذاشت تا هر کجا که خدای تعالی خواهد وی را ببرد. آن مرکب او را از شهر بیرون برد و به بادیه درآمد تا وی را به مسجدی ویران رسانید و بایستاد. شیخ به آنجا فرو آمد و دید که شخصی سر درکشیده ، بعد ساعتی سر بالا نمود ، جوانی بود با هیبت ، گفت:


یوسف مرا مسئله ای مشکل شده و ذکر نمود ، شیخ آن را بیان فرمود ، بعد از آن گفت:


ای فرزند هرگاه تورا مشکلی شود به شهر درآی و از من پرس و مرا در رنج میفکن. 


شیخ گفته است آن جوان بمن نظر نمود و گفت:


هرگاه مرا مشکلی شود هر سنگی مرا یوسفی است مثل تو! 


شیخ محی الدین عربی گوید که من از آنجا دانستم که مرید صادق به صدق خود ، جاذب شیخ بسوی خود است و چون امر طریقت پوشیده است به نهان تعلیم فرمایند ؛ در این ورطه انتخاب شدن مرید میبایست توسط مراد نه انتخاب مراد توسط مرید.


نفحات الانس

  • Omid Shabani
۲۷
آذر

هو


زیان مندترین چیز برای مرید صحبت اضداد « منکر طریقه و شیخ »  است و بر مرید واجب است با او صحبت ندارد و اگر احیاناً با یکی از اضداد همنشینی کرده  ، باید در آن وقت مراقب نفس خود باشد و به دل با وی هم صحبت نشود بلکه بکوشد به هر حیله و بهانه ای که می تواند خود را از صحبت وی برهاند .


شیخ محی الدین عربی


یا علی

  • Omid Shabani