هرکسی که به عشق علی مبتلاست باید خودش را بسوزاند
هو
برداشت های ما در خدا شناسی و ولی شناسی معرفت لازم را به قدر قطره ای از دریا هم به ما نمی دهد ، تا کسی علی را از خدا جدا می بیند ، برایش به قدر روزنه ی ته سوزن ، بینش وجود ندارد ؛ این معیّت را باید دریافت کند ، نه حلول است نه اتحاد نه دوییت و نه شرک ، این دریافت میخواهد ؛ چون بلد نیست این را دریافت کند ، هم خودش سر از شرک در می آورد هم اگر کسی حرف صحیحی گفته باشد و به این نقطه رسیده باشد ، اورا مشرک میداند یا اورا غالی میخواند ؛ کسانی که این نقطه را دریافت کرده اند ، از ترس زبان مردم و حکم بی جایی که در او رانده می شود ، زبان در دهان گذاشته و حرف نزدند ، ولی بودند کسانی بودند که که اینها از حرف خلق نهراسیدند و گفتند حرفی را که باید میگفتند. اما افرادی برعکس ، همانطور که گفتیم ، ملاحضه خودشان را کردند که ترکیبشان برهم نخورد ، از آنچه که دریافت کرده بودند صرف نظر کردند. اگر عود را نسوزانید بوی آن بلند نمیشود ، هزار سال عود را انبار کنید ، عود ، عود نیست و بویش بلند نمیشود. هرکسی که به عشق علی مبتلاست باید خودش را بسوزاند ، هرچقدر خلق میخواهند نگاه کنند.
در تن من جان علیست، خون به شریان علیست
هر طپش قلب من، ذکر علی جان علیست
پـُتک به غمها بکوب ، بر دَف تقوا بکوب
مست شدی پابکوب ، مرشد مستان علیست
آیت الله سید احمد نجفی
___________________