رضای مادر
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ
هو
شیخ بایزید بسطامی میفرماند:
آن کار که بازپسین کارها دانستم، پیش از همه بود و آن رضای مادر بود...آنچه در جمله مجاهدات و ریاضات غربت می جستم، در آن یافتم که شبی مادر از من آب خواست. در کوزه و در سبوی آب نبود. به جوی رفتم و آب آوردم , مادر در خواب شده بود , شبی سرد بود. کوزه بر دست داشتم , چون از خواب درآمد آگاه شد. آب خورد و مرا دعا کرد که دیده کوزه بر دست من فشرده بود. گفت: چرا از دست ننهادی؟ گفتم: ترسیدم که تو بیدار شوی و من حاضر نباشم.
سلام امکان دارد در تلگرام با ما تبادل داشته باشید؟
@adabiatarab