کرامتی از علامه حسن زاده آملی
بسم الله الرحمن الرحیم
شنیدم از یکی از دوستانم که فرمودند :
برادر من در زمان اوایل تحصیل که در شهر بروجرد زندگی میکردند به دختری از فامیل علاقه مند بودند جهت ازدواج اما به دلایلی خانواده ها قبول نکردند و سبب دل شکستگی برادر ما شد ، و تصمیم می گیرند برای فراموش کردن این اتفاقی که افتاده بود به کاشان بروند.
یک روز که به قم برای زیارت میروند حضرت استاد حسن زاده آملی را در خیابان حرم میبینند و خدمتشان میرسند و اتفاقی را که برایشان افتاده بود را توضیح میدهند و همچنین موضوع اینکه میخواهند ازدواج کنند را مطرح میکنند.. حضرت علامه توجهی میکنند و میفرمایند:
بروید بروجرد ، مسجد ولی عصر ، یک خانمی آنجا نماز میخواند به اسم فلان ، این خانم زن شما هستند.
ایشان برمی گردند و شخصی را که حضرت استاد گفته بودند پیدا میکنند و با آن شخص ازدواج می کنند و در حال حاضر با خوبی و خوشی زندگی آن ها در حال طی شدن است.