سبع المثانی

لطایف العرفان

سبع المثانی

لطایف العرفان

سبع المثانی

هو

اطوار سبعه قلبیه که نام او را سبع المثانی نیز گفته اند طور لطافت عالم الهی است که معنی این صورت جسم ظاهر است.

اینستاگرام:
instagram.com/sabalmasani

کانال تلگرام:
https://t.me/hou786

۲۱ مطلب با موضوع «استاد علامه حسن زاده آملی» ثبت شده است

۰۹
شهریور

هو


سالکى در اثناى سلوک شنیده است که به او می‏ گویند: «ما تکلیف را از تو برداشته ‏ایم.» آن سالک عارف آگاه فهمید که این القاء سبوحى و نداى رحمانى نیست ، بلکه وسواس خناس و دمدمه شیطانى است ، لذا در جوابش گفت: «اى عدو الله من بنده خدایم و اینجا دار تکلیف است ، چگونه تکلیف از من برداشته شده است»؟


استاد علامه حسن زاده آملی

هزار و یک کلمه - کلمه 390

  • Omid Shabani
۱۸
اسفند

هو

( در نزد پروردگارم إقامت مى‌کنم و او مرا إطعام نموده و سیراب مى‌نماید ) بحارالانوار / جلد ۶

استاد حقیر در معقول که از سلسله شاگردان حضرت استاد علامه حسن زاده آملی هستند در مجلسی خصوصی به این کمترین فرمودند که حضرت استاد علامه حسن زاده آملی دوستی از اهل سلوک در هندوستان دارند که هر چهل روز یک بار افطار می کند و چند دانه خرما بیشتر نمی خورد و هنوز هم حضرت علامه با ایشان رابطه دارند ؛ و همچنین فرمودند که گاهی برای خودشان حالاتی پیش می آمد که تا مدت ها نمی توانستند غذا میل کنند.

گویم:


شخص عارف وقتی وارد در وادی جذبه می شود و با هیمان و غلبات عشق در میدان شوق پا می گذارد ، توجه به خداوند متعال و ملکوت عالم او را از توجه و تدبیر بدن باز می دارد ؛ چنانچه شوق و اشتیاق لقاء حق متعال حضرت موسی علیه السلام را چنان مستغرق کرده بود که در اربعین میقات نه غذایی تناول کرد نه خوابید نه آبی نوشید و نه میلی به هیچ یک از اینها داشت. به طور کلی اگر شخص عارف در اربعینات و مجاهدات خود را منصرف از توجه به عالم طبیعت و بدن کند و متوجه خداوند متعال باشد ممکن است که مدت های مدیدی نیز بگذرد و نیازی به خواب و خوراک نداشته باشد چنانچه حقیر دیده ام که مریدان یکی از سلاسل وقتی به چله یا همان خلوت می نشستند و مشغول اذکار لسانی به عدد کثیر می شدند و انصراف از توجه به بدن پیدا می کردند نیازی به خواب و خوراک پیدا نمی کردند. و زمانی که شخص عارف به بدن التفات کند و از توجه به خداوند متعال منصرف شود در اینگونه حالات احساس ضعف و گرسنگی می کند و از حرکت باز می ماند.


اُ / ش


  • Omid Shabani
۲۳
تیر
هو

علم حروف علمى بسیار شریف و عزیز است. عالمان به علم حروف را در حروف نوزده‏ گانه (بسم الله الرحمن الرحیم) ، و در وضع جداول اوفاقى آن اسرار و لطایف شگفت است . اسرار حروف جدا شگفت ‏آور است. و آقایانی که تفسیر انفسی بر قرآن نوشتند باید دانست که آنان به این علم عجیب عنایت دارند و امم این سلسله ی عرفا بسیاری از رمز و راز های قرآن را بر اساس این دانش شریف بیان می کنند ، جناب سید حیدر آملی در تفسیر خود که تفسیر انفسی است بسیار به علم حروف عنایت دارند.

و ای عزیز! عالم جلیل احمد بن محمد معاصر جناب خواجه طوسى ، صاحب کتاب بسیار گرانقدر الوشى المصون و اللؤلؤ المکنون فی معرفة علم الخط الذى بین الکاف و النون ، ششصد و بیست و سه (623) رشته در علم حروف نوشته است.
____________________
برگرفته شده از کتب استاد علامه حسن زاده آملی

  • Omid Shabani
۲۳
تیر

هو


علوم «کله سر» مشتمل بر علوم زیر است:

«کاف» کیمیا، «لام» لیمیا، «ه» هیمیا، «سین» سیمیا و «ر» ریمیا، به این علوم، علوم غریبه می گویند و از حروف اوایل آنها کلمه «کله سر» تشکیل شده که اشاره به آنهاست. و هر کدام از آنها رشته خاصى از علومند. اگر کسى در «ریمیا» مهارت داشته باشد می ‏تواند در خیال طرف تصرف کند. شعبده علم سیمیاست، که باز در خیال است ، ولى نفوس قدسى در خارج از محل خیال ، چه خیال خویش و چه خیال مخاطبان و حضار تصرف می کند. براى رسیدن به آن باید مراقبت کرد.

شرح اسفار اربعه جلد سوم

  • Omid Shabani
۰۶
ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم


کلاس های درس استاد علامه حسن زاده آملی در بیان استاد محمد حسین نائیجی:


مسجد معصومیه پر می‌شد واقعاً ما عاشقانه سمت این درس می رفتیم و این درس بیت‌المعمور عشاق بود. شور و علاقه و اشتیاق در کلاس موج می زد.
وقتی استاد زبان باز می کرد، همه با اشتیاق گوش می‌کردند، گاهی گریه می‌گرفت، مطالبی را بیان می‌فرمودند که متحول می کرد و همین تحول باعث می‌شد که بعد از مرحله وضو یک دستورالعمل دیگر بگیرند.

دستورالعمل دیگر که مرحله دوم در همان اشارات شروع فرمودند این بود که آقایان چرا باید طلبه‌ها قرآن نخوانند؟ شوخی می کردند که روحانی قرآن نمی‌خواند بعد تشویق می‌کردند که خوب است شما هر روز یک جزء قرآن بخوانید. وقتی از اول ماه، جزء اول را شروع کنید، بعداً حتی اگر بخواهید بفهمید چندم ماه است، قرآن‌تان را باز کنید، بفهمید که چندم ماه است.

این دستورالعمل پس از دستور وضو بود و همانطور که در درس‌ها پیش می‌رفتند، همین دستورالعمل باعث می‌شد که عده‌ای گرم شده و به راه بیافتند و سعی و تلاش نمایند؛ لذا به کلاس متقابلاً شور می‌داد و چشم‌های پرشور که در انتظار حقایق و معارف بود، به او دوخته شود. لذا وقتی به کلاس نگاه می‌کرد و می‌دید که نفوس مستعده‌ای در کلاس وجود دارد، اوج می‌گرفت و به مواعظ اخلاقی بیشتری می‌پرداخت و تا بهانه فراهم می‌شد
پس از مدتی که گذشت، دستورالعمل ذکر یونسی را به بچه‌ها داد که «...» بار باید در سجده این دستور را بگویید. حالا به واسطه همین دستورات، عده‌ای که به صورت عام و عده‌ای که به صورت خاص در خدمت آقا بودند، حالاتی را پیدا می‌کردند.

  • Omid Shabani
۱۶
فروردين

هو


فرزند استاد علامه حسن زاده میفرمایند:


بعد از دست دادن پدر و مادر و به خصوص در دوران طلبگی زیاد سختی کشیدند. تعریف می کردند زمانی که برای تحصیل به تهران و مدرسه حاج ابوالفتح یا مدرسه مروی آمده بودند چند بار پیش آمد که حتی لقمه نانی برای خوردن نداشتند و چون از شدت ضعف بیم مرگ وجود داشت ، وصیتی مینوشتند که نامشان چیست و فرزند چه کسی هستند و آن را زیر سرشان می گذاشتند و می خوابیدند. شغل پدرشان کشاورزی بود و آنچه از ایشان باقی مانده بود دیگران چپاول کردند و از این نظر در زندگی و تأمین معیشت به سختی زندگی را گذراندند.

می گفتند ما در آمل که مشغول تحصیل بودیم روز ها می گذشت و رنگ چای را نمی دیدیم.مگر اینکه در مجلسی میرفتیم و برای ما چای می آوردند.

می گفتند مسجد جامع آمل درخت نارنجی داشت که وقت برداشت نارنج ها به هر طلبه سهمی می دادند و ما ماه ها همان را به عنوان خورشت غذا می خوردیم.

با همه این مشکلات صبر و تحمل و استقامت داشتند و هرچه زندگی فشار می آورد صبور تر و تحملشان بیشتر می شد.به یاد ندارم حتی یکبار در حضور ما که فرزندشان بودیم از مشکلات زندگی و وضعی که پیش آمده گله و شکایتی کنند.

  • Omid Shabani
۱۶
فروردين

هو


فرزند علامه حسن زاده در رابطه با رفتار حضرت علامه با فرزندان و خانواده می فرمایند:

پدر یک دفتر جیبی کوچک داشتند که هنوز باید در میان وسایل شخصیشان باشد ، آن را خیلی منظم خط کشی کرده و مواردی را در آن نام برده بودند. از جمله نماز ، روزه ، برخورد با مردم ، برخورد با فرزندان و خانواده ، برخورد با شاگردان و.....
هر روز برای هر کدام از این موارد به خودشان نمره می دادند.
یک بار که دفترچه ایشان را نگاه می کردم دیدم یکی از مواردی که نمره آن بالا بود ، رفتار با فرزندان و خانواده بود.

نهایت احترام را نسبت به مادرمان داشتند ، سر سفره هیچگاه از ایشان نشنیدم به مادر بگویند این غذا چیست که درست کرده ای و اعتراض کنند.مادر هرچه سر سفره می گذاشت می خوردند و تشکر می کردند.

  • Omid Shabani
۱۶
فروردين
هو

استاد یزدان پناه:


یک خاطره دیگری که در این زمینه در ذهنم هست، خستگی ‌ناپذیری علامه حسن زاده در مسیر علمی است که انسان گاهی احساس می کند ایشان تمام عمر فقط نشسته و کار علمی کرده است.
در عین اینکه گاهی از نظر ریاضت و از نظر سلوک و عرفان مثل اینکه تمام عمرش به سلوک و ریاضت گذشته است. خیلی چیز عجیبی است. ایشان در این زمینه خستگی ناپذیرند. خودشان می فرمودند که من در آن ایام این‎قدر علاقه به کتاب داشتم و می‌دیدم که چقدر با این کتاب‌ها بالا آمدم، که گاهی میشد شب من این کتاب را بغل می‌‌کردم و تا صبح همان‌جا نشسته و این کتاب را بغل می‌کردم می‌خوابیدم.

یک خاطره دیگری که در خاطر دارم این است که پرکاری‌ ایشان برای من جذاب بود؛ یعنی ایام تعطیل حوزه که می‌شد؛ محرم، صفر، ماه رمضان، گاهی تابستان‌ها و گاهی فاطمیه، ایشان درس‌های حوزوی که به پایان می‌رسید به آمل می ‌رفت، و آنجا درس برقرار می‎کرد. و از همین مردم عادی عده‌ای را بالا می‎آوردند که گاهی در معقول خیلی خوش می ‌فهمیدند. برایم تعجب آورد بود که البته بعدها برای ما واضح شد. ایشان اگر ملاحظه فرموده باشید آثارشان را مثل دروس معرفت نفس را در همان آمل تدریس فرمودند. کتاب اتحاد عاقل و معقول را در آمل تدریس کردند. حتی شرح فصوص فارابی را در آمل تدریس کردند و خیلی از کتاب‌ها و آثاری که الآن داریم هم در آمل برای بازاری‌ها و کارمندان و مردم عادی کوچه بازار شروع کرده بود. البته این‎گونه که هر فردی را آهسته ‌آهسته بالا بردند و در این سطح رساندند و اینها متوجه می شدند. برای من از این جهت پرکاری ایشان جالب و جذاب بود که حتی تابستان گاهی خانواده را می‌‌فرستادند به ایرا و خودشان در آمل می‌ماندند و برای مردم تدریس می ‌کردند. ما در شهر که بودیم می دیدیم.

  • Omid Shabani
۰۸
دی

-علمای علم حروف به صورت حرف جسم می گویند.

مثلا لفظ (علی) را جسم می گویند و عددش را ، که صد و ده است ، جان و روح.

نزد اهل و خرد و اهل عیان

حرف جسم و عدد اوست چون جان

-واحد و وجود هم جسمشان دوتاست ولی روحشان یکی است.

۶/و
۳/ج
۶/و
۴/د

که مجموع اعداد در وجود ۱۹ است.

و نیز مجموع اعداد در واحد ۱۹ است.

۶/و
۱/الف
۸/ح
۴/د

پس پیکر و جسم وجود و واحد دوتاست ، ولی روح آن ها یعنی عدد آن به استحسان یکی است.

شرح استاد علامه حسن زاده آملی بر جمله ی ملاصدرا : الوحده أنها لا تفارق الوجود


  • Omid Shabani
۰۶
آبان

استاد حسینی آملی:


روزی خدمت استاد علامه حسن زاده آملی عرض کردم شما در این شعر که فرمودید :



دولتم آمد به کف با خودن دل آمد به کف    حبذا خون دلى دل را دهد عزو شرف


این دولت چه بوده که اینقدر به آن می نازید ؟


فرمود :


طلعت حقیقت قرآن !
  • Omid Shabani
۰۶
آبان

استاد حسینی آملی:


دوستی داشتم , از دوستان نزدیک من بود . گفت : رفتم خدمت آقای حسن زاده آملی گفتم آقا جان من از شما توقع مالی ندارم یک تقاضایی میخواهم بکنم و سخنم را به جانب تقاضای مالی نمیخواهم ببرید . و آن ایسنت که دلم میخواهد بروم حج ! و از شما میخواهم دعا کنید خداوند موقعیت و شرایط را جور کند و من برم حج !

گفت:

حضرت آقای حسن زاده آملی نگاهی به من کردند و فرمودند :

میخواهی بروی حج و برگردی که مردم به شما بگن حاج آقا ؟!!!

گفت:

من یکدفعه وا رفتم ! فهمیدم درست میفرمایند ... توی مجلسی که مینشستم به بقیه افراد حاج آقا میگفتند اما به من نمیگفتند حاج آقا ! و دوست داشتم به حج بروم تا مردم به من بگویند حاج آقا !


____________


استاد حسینی آملی:


استاد واقعی در اندرونمان خودمان را به خودمان نشان می دهد که که تو مبتلا به یک ضعفی هستی که میخواهی به یک مرتبه از عجب برسی ! خود کم بینی ! و شخصیتت را گم کرده ای و نمی دانی که شخصیت تو به کمالات درونیت است نه به گفتار دیگران که به شما بگویند حاج آقا !


لذا باید پیدا کنیم کسی را که مارا از درونمان بشوراند و ضعف وجودیمان را از درونمان بگوید و اگر نقطه قوتی داریم مارا ارجاع بدهد به آن نقطه قوتمان و ما در آن سیر قوتمان تقویت بشویم و راه بیافتیم !

  • Omid Shabani