سبع المثانی

لطایف العرفان

سبع المثانی

لطایف العرفان

سبع المثانی

هو

اطوار سبعه قلبیه که نام او را سبع المثانی نیز گفته اند طور لطافت عالم الهی است که معنی این صورت جسم ظاهر است.

اینستاگرام:
instagram.com/sabalmasani

کانال تلگرام:
https://t.me/hou786

۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۵
خرداد

هو


حروف اسماء ملائکه روحانیات اند در عالم ارواح ، و این حروف اجساد آن ملائکه[اند] که مدبرانند ، و عمل حروف به ارواح بود نه به صور محسوسه. و رتبت ملائکه روحانیان به ترتیب حروف بود و ترتیب حروف نزد ما به مناسبت مخارج است ، و اول مخارج ها است ، و [بعضی دیگر] گفته اند همزه ، و آخر واو به اتفاق ، و اعلی ملائکه اسم ها و ادنی [ملائکه] واو [است].


شاه نعمت الله ولی

رساله اسرار حروف

مجمع الرسائل شاه نعمت الله ولی جلد ۲ صفحه ۱۱۳۲

  • Omid Shabani
۲۵
خرداد

هو


در هنگام سلوک ‌‌‌[سید محمد عثمان چشتی مودودی] در طریقه قادری در وقت طی لطایف [اطوار سبعهٔ سبع المثانی] برای ایشان واضح نبود که از لطایف هفتگانه بعد از طی یک لطیفه از کدام لطیفه شروع کنند. بنابراین جهت دریافت سوال خویش به مشایخ معاصر خود مراجعه کردند و ایشان هم از پاسخ سوال ایشان عاجز ماندند تا شبی امام محمد غزالی را خواب دیدند و این مسئله را از ایشان سوال نمودند. امام فرمودند که در موقع تبدیل لطایف که از وظایف خضر است این مسئله رفع می شود. بعدا در یکی از شب ها در خانه ایشان ملاقات حضرت خضر میسر شد و حضرت خضر علیه السلام سبق لطیفه ایشان را تبدیل کرده و فرمودند که نیاز به جستجو نیست. هرموقع که یک لطیفه به کمال برسد من حضوری لطیفه بعدی را برایتان تلقین می دهم. و بعد از آن گاهی اوقات مبارک به ما می گفتند که حضرت خضر حضور یافته و لطیفهٔ دیگری را برایم تلقین فرمودند.


طریقه عالیه صلواتیه / با مختصر معرفی امام صلواتیان و خواجگان صلواتی صفحه ۱۲۷

بسم الله صلواتی - عبدالغفار صلواتی

  • Omid Shabani
۲۳
خرداد

هو


نشان فناء سالک در پیر عشق خود ، آن است که در سیر باطنی ، خود را به صورت آن بزرگوار بیند به تمام اجزاء و لباس و صورت ، و چنین داند که اوست نه خود.گاهی [سالک] در سیر خود مشاهده می کند که پیر عشق و ولی الهی ظاهر شد و صورتش به تدریج بزرگ شد که تمام عالم را سر تا پا گرفت و به جز او چیزی نیست ، و آن صورت در شخص حلول کرد که هر دو یک صورت شدند.


حضرت سید ابوالقاسم راز شیرازی

قوائم الأنوار و طوالع الأسرار صفحه ۶۵۶

  • Omid Shabani
۲۳
خرداد

هو


یکی از مشایخ ، به این فقیر پیغام فرستاده ، و اظهار احوال خود نموده ، که فناء و محویت به جایی رسیده است که به هر چه نظر می کنم ، هیچ نمی یابم. آسمان و زمین را نگاه می کنم، نمی یابم و عرش و کرسی را نیز نمی یابم ، و خود را که ملاحظه می کنم ، هیچ نمی یابم، و پیش کسی که می روم ، او را نیز نمی یابم.


فقیر در جواب او نوشتم که این احوال از تلوینات* قلب است و قلب زینه [پله] اول است از این راه. صاحب این احوال ، ربعی از مقام قلب طی کرده است. سه حصه [مرتبه] دیگر از قلب ، او را طی باید کرد. بعد از آن به زینه دوم که عبارت از روح است ، عروج باید نمود. الی ما شاء الله تعالی.


مکتوبات ربانی دفتر اول مکتوب ۲۶۴


پ ، ن:


*جرجانی می نویسد که تلوین گردیدن بنده است در احوال ؛ صاحب نفایس الفنون می نویسد تلوین اشارت است به تقلب قلب میان کشف و احتجاب به سبب تناوب و تعاقب غیبت صفات و ظهور آن ، مادام که شخص از حد صفات نفس عبور نکرده باشد و به عالم صفات قلب نرسیده او را صاحب تلوین نگویند ، چه تلوین به جهت تعاقب احوال مختلف بود و مقید صفات نفس را صاحب حال نخوانند و ارباب کشف ذات از حد تلوین گذشته باشند و بمقام تمکین رسیده.

  • Omid Shabani
۲۳
خرداد

زمانی که جسم مغلوب روح شود به محض اراده و تصور مکان بعید، روح جسم را به همراه خود می برد بلا مهلتٍ ، چنانکه فرضا خیال جایی کنیم اگر خیال ما قوت داشته باشد به محض خیال باید جسم ما در آنجا به تبعیت روح فورا حاضر شود. (۱)

 

گوهر شب چراغ صفحه ۲۷۶

مرحوم محمد حسن نیستانکی نایینی

 

پ، ن:

 

(۱)- چون به مظاهرت جذبه و محبت علوی و مطاوعت شریعت مصطفوی شخص به مرتبت انسلاخ دست یافت، تواند به عزیمت خویش سیر در اقطار و اکناف عوالم بکند و بدایع ابداع را مشاهده نماید، ولکن چون که خواهد بلا مهلت و دفعتاً به مکانی که مد نظرش است [مکانی که تا به حال به آنجا نرفته] انتقال پیدا کند بیم آن می رود که منتقل در عوالمی به مشابهت مکان مد نظر شود و گمان برد که در آن مکان است. ولکن کسی کی خیالش قوت یافته اگر توجه به مکانی بکند [حتی اگر به آن مکان نرفته باشد] صورت آن مکان در خیالش نقش می بندد و تواند که قالب مثالی خویش را دفعتا و بلا مهلت به آن مکان منتقل نماید.در طی الارض که نتیجه استیلاء نفس است بر این بدن جسمانی، شخص چون توجه به مکانی که مد نظرش است بکند صورت آن مکان در خیالش نقش می بندد و چون نفس قوت کافی را دارد تواند که قالب جسمانی را به آن مکان منتقل نماید. گرچه بعضی از اولیاء الله با صرف توجه توانند که ابدانی در اقطار و اکناف عالم انشاء کنند که این مقام مختص اولیاء اهل تکثیر است و بحثی جداگانه می طلبد.

  • Omid Shabani
۱۹
خرداد

هو


مقامات اولیاء الله را نسبت به حضرت علی مرتضی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تفاوتیست بس عظیم ؛ ولایت حضرت علی مرتضی که از مقام قلب ناشی شده است افضل و اشرف است از ولایت ولی از اولیاء الله که از مقام اخفی ناشی شده است ، گرچه آن ولی تمامی کمالات طور اخفی را به انجام رسانیده باشد.  سیر اولیاء الله همیشه زیر قدم صدیق اکبر و فاروق اعظم حضرت علی بن ابی طالب است.


فبلغ اللّه بکم أشرف محل المکرمین وأعلی منازل المقربین وأرفع درجات المرسلین حیث لا یلحقه لاحق ولا یفوقه فائق ولا یسبقه سابق ولا یطمع فی ادراکه طامع (چنین بود که خدای متعال شما اهل بیت را به شریفترین مقام اهل کرامت و عالیترین منزلت مقربان و رفیعترین درجات پیامبران خود نایل گرداند. همان مقام بلندی که از گذشتگان و آیندگان کسی بدان نخواهد رسید و فوق آن مرتبه احدی راه نخواهد یافت، و تا ابد هیچ پیشی گیرنده ای بدان پیشی نخواهد گرفت و هیچگاه کسی درک آن مقام را نیز طمع نشاید کرد / زیارت جامعه کبیره) 


به درباری که جبرائیل اندازد کلاه آنجا

اگر مردی بقدر نیم مژگان کن نگاه آنجا (معنی)


اُ - ش

  • Omid Shabani
۱۹
خرداد
هو

در تفسیر اهل عصمت علیهم السلام وارد است که صراط مستقیم ولایت حضرت علی مرتضی علیه السلام است که صراط جمیع رسولان خداوندی است ؛ یعنی همگی بر صراط ولایت آن بزرگوار سیر و سلوک می نمایند.

میرزا ابوالقاسم الحسینی الشریفی (راز) شیرازی
قوائم الأنوار و طوالع الأسرار صفحه ۶۲۴
  • Omid Shabani
۱۹
خرداد

هو


حضرت واهب العطایا آن حضرت [حضرت صاحب الزمان] را مانند یحیى علیه السلام در حالت طفولیت حکمت عطا فرمود و در صغر سن امام انام گردانید. و بسان عیسى بن مریم علیه السلام در وقت صباوت به مرتبه ارجمند رسانید. عجب است از اشخاصى که قائل اند بر این که خواجه خضر و الیاس از انبیاء و شیطان و دجال از اعداء در قید حیاتند ؛ و انکار دارند وجود ذى وجود صاحب الزمان را و حال آنکه آن حضرت افضل است از انبیاء سلف ، و اوست ولد صاحب نبوت مطلقه و ولایت کلیه ؛ عجب تر آن که بعضى از متصوفه که خود را از اهل دانش شمارند و از ارباب بینش پندارند قائلند بر این که در ملک هندوستان در میان برهمنان و جوکیان مرتاضان و ریاضت کشان مى باشند که به سبب حبس نَفَس و قلت اکل چند هزار سال عمر کرده و مى کنند، با وجود این منکر وجود آن حضرت اند. انکار وجود آن حضرت در حقیقت انکار بارى تعالى است . آنان که منکر وجود آن حضرتند و لفظ مهدى و صاحب الزمان را تأویل مى کنند ، از کوردلى ایشان است ، و الا به اندک شعورى چه جاى انکار است والله یهدى من یشاء الى صراط مستقیم .


حاج میرزا زین العابدین شیروانی (مست علیشاه) نعمت اللهی

بستان السیاحه جلد سوم صفحه ۱۶۹۴

  • Omid Shabani
۱۹
خرداد

هو


بدانکه مابین اهل شریعت و اهل طریقت ، یعنی عالم ظاهری و عارف حقیقی ، در حقیقت اختلافی نیست. در صورتیکه عالم متشرع را اغراض دنیوی دامنگیر نباشد و عارف صوفی تصفیه قلب و نفس کرده باشد هر دو بر سر یک مطلبند و نزاعی با هم ندارند. زیرا که اصل مطلب تصوف و لب سخن اهل معرفت این است که بعد از تحصیل عقاید حقهٔ اسلامیه اثناعشریه باید به قدر ضرورت از دنیا گرفت و به کم قناعت کرد و نفس سرکش را به ریاضات داشت تا به قبول احکام الهی مطیع شود و قلب را همیشه به یاد خدا داشت تا ملکه شود و غیر خدا از خاطر برود.


حاج میرزا حسن صفی علیشاه طاب ثراه

عرفان الحق صفحه ۱۰۳

  • Omid Shabani