سبع المثانی

لطایف العرفان

سبع المثانی

لطایف العرفان

سبع المثانی

هو

اطوار سبعه قلبیه که نام او را سبع المثانی نیز گفته اند طور لطافت عالم الهی است که معنی این صورت جسم ظاهر است.

اینستاگرام:
instagram.com/sabalmasani

کانال تلگرام:
https://t.me/hou786

۱۷ مطلب با موضوع «اسرار و آیات الولایه» ثبت شده است

۰۶
مرداد

هوالرئوف


📌کشف قلبی میرزا ابوالقاسم راز شیرازی اثر زیارت آستان ملایک پاسبان مولانا الاعظم جناب علی بن موسی الرضا روحنا فداه و علیه الصلوه و السلام


چنانکه در سفر خیریت اثر زیارت ارض اقدس مشهد مقدس و آستان بوسی آستان ملایک پاسبان روضه ی مقدسه ی مینو مثال حضرت  نور کبریای خداوندی ، مولانا الاعظم جناب علی بن موسی الرضا -روحنا فداه و علیه الصلوه و السلام- روزی که روز عملِ استفتاح ( دعای ام داود ) بود و فقیر در آن روضه ی مبارکه مشغول عمل مذکور بودم ، می دیدم به چشم قلبی باطنی که حضرت آدم صفی در پای ضریح مبارک ، بالای سر آن حضرت نشسته اند و با قامت رفیعی که سرش به بالای ضریح مبارک است و از دو سمت او حضرت انبیاء و رسل -علیهم السلام- حلقه زده اند و به زیارت و دعا و ابتهال ( گریه ) مشغولند ، ناگاه چشم فقیر در وسط حلقه ی انبیاء به جمال بی مثال آن وجه الله اعظم-روحی فداه- افتاد که نشسته بودند با گونه ی احمر چون قرص آفتاب و چشم و ابرویی چون قاب قوسین او ادنی و نظر به فقیر بنده ی خود دارند و بس و فرمودند : (( أنا مرشد الکل ، من مرشد کل هستم ))  با تبسم گونه ، هوش از سر فقیر سپری و رقت شدیدی افتادم.


راز شیرازی

رساله مرصاد العباد

  • Omid Shabani
۰۱
تیر

هو


خلساتی ( خلسه هایی ) که از برای ارباب قلوب رو می دهد و ظهورات غیبی و مشاهده ی ملائکه و روحانیین و موافقت نمودن با ایشان در ذکر و دعا و الهام و رسانیدن اخبار ماضیه ( گذشته ) و مستقبله ( آینده ) تمامی در عالم ملکوت قلبیه ، به برکت انوار ولایت حضرت علی مرتضی و ذریه ی طاهره ی آن حضرت صلوات الله علیهم است.


راز شیرازی

طباشیر الحکمه

  • Omid Shabani
۱۸
اسفند

هو

هر قدر قوت محبت و ولایت حضرت علی مرتضی و ذریه طاهره آن حضرت صلوات الله علیهم و متابعت شخص عارف به این بزرگواران بیشتر باشد ، اطلاعش بر عالم ملکوتی قلبی و برخوردش به حالات و واردات این عالم زیادتر است.

میرزا ابوالقاسم شریفی متخلص به راز شیرازی

طباشیر الحکمه


  • Omid Shabani
۲۴
آذر

هو



بهره بردن از تجلیات حق ، کسب فیض از مبدأیی است که سرچمه آن جاری است و آن سرچشمه ولایت علی و اولاد علیست.


در محضر استاد

  • Omid Shabani
۱۵
تیر

هو

آیةالحق و الیقین ملا سلطان محمد سلطان علیشاه) قدس الله سره در کتاب ولایت نامه می فرمایند : غیبت فرد با ایمان در روایات ، از زنا بدتر بلکه از زنای با محارم بدتر است و در بعضی از روایات از زنای با مادر در خانه ی کعبه بدتر است و در بعضی روایات از هفتاد زنای با محارم درخانه کعبه بدتر است. سرّ و علّت این حرمت شدید با درجات متفاوت ، به مقدار ارتباط و پیوند خوردنِ روح و جان فرد با ایمان با صاحب ولایت (امام زمان علیه السلام) برمیگردد و هر چه فرد با ایمان در ایمان محکم تر باشد ، جانِ او با جانِ امام علیه السلام بیشتر همرنگ و اتحاد دارد و لذا غیبت او به همان اندازه غیبت امام و صاحب ولایت، محسوب میشود!!

  • Omid Shabani
۰۲
فروردين

هو


سالکان الی الله زمانی که در حال مجاهده و مراقبه و توجه هستند و به میدان مبارزه با نفس قدم می گذارند تمثل ملکات و حالات درونیشان را در مکاشفه می بینند چنانچه استاد علامه حسن زاده آملی می فرمایند:


سکوت و خلوت یکی از بهترین راه های شوراندن درون و مشاهده ملکات مکسوبه و مکتسبه نفسانی است.
آنگاه است که تمامی صفات و ملکات نفسانی ، درپیشگاه انسانی محشور شده و انسان شاهد تمامی اعمال خود خواهد بود.


اما نکته ی قابل توجه در اکثر مکاشفات سالکان الی الله اینست که به آن ها فهمانده می شود که اگرچه به حسب ظاهر کار ها به اسم شخص تمام می شود ولی دست ولایت است که کار را به ثمر می رساند و استمداد از اهل بیت است که سالک را به سر منزل مقصود می رساند در این رابطه یکی از اهل طریق می فرمودند :

بعد از نماز صبح مشغول تفکرات آفاقی و انفسی و سکوت بودم ، بعد از آن در عالم مکاشفه دیدم که یک حیوان که تمثل ملکات نفسانی ام بود به من حمله کرد و نتوانستم مقاومت کنم و زمین خوردم ، ولی آن حیوان نتوانست به من آسیبی برساند ، بعد از آن دیدم که دو حیوان به من حمله کرد و برای اینکه آسیبی به من نرسانند روی ارتفاعی رفتم و متوسل به امیرالمؤمنین علی السلام شدم و ذکر و یاد مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به من قوت داد و توانستم به آن دو حیوان حمله کنم و آن ها را فراری بدهم.


همچنین حاج سید حسین یعقوبی در کتاب سفینه الصادقین می فرمایند :


حقیر شبى در خواب دیدم لشکر اسلام به فرماندهى حضرت عبد المطلب علیه السلام و لشکر کفر به فرماندهى عمرو بن عبد ود براى کارزار در برابر هم صف آرایى کرده اند ، به طورى که در مقابل هر مسلمان ، کافرى قرار گرفته و در برابر من، خود عمرو بن عبد ود ایستاده است.
بنده با خود فکر مى کردم چگونه با کسى نبرد کنم که غیر از امیرالمؤمنین علیه السلام هیچ کس حاضر به جنگ با او نشده است! سپس با خود گفتم: حتما چنین توانایى را در من دیده اند که مرا در مقابل او قرار داده اند.

ناگهان حمله آغاز شد. همین که خواستم با او نبرد کنم دیدم حضرت امیر المؤمنین - روحى له الفداء - پشت سرم ایستاده و ایشان خود مى خواهند او را به قتل برسانند ، امّا صحنه به گونه اى بود که این کار به نام من تمام مى شد.
آن حضرت ذوالفقار را کشیده، به من فرمودند: سرت را کنار ببر ، آنگاه او را به قتل رساندند.
در این رؤیا لشکر کفر و اسلام به حالات درونى حقیر که در آن ایام بیشتر در حال مجاهده بودم اشاره دارد.

  • Omid Shabani