شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کنترل قوه خیال» ثبت شده است

۱۹
آذر

هو 

 

پایه و اساس معرفت نفس توحد و سکون و سکوت ظاهری و باطنی نفس است.کنترل متخیله و پاکی دل از کدورات و قذارات رکن رکین طریقت در عرفان علوی شیعی است. و اگر آینه دل از پلیدی ها و ناپاکی ها و خیالات و افکار پراکنده و زنگار طبیعت و صفات بشریت صافی شود و صفا به کمال رسد صفات روحانی و نقوش غیبیه بر دل تجلی کند که:

 

آن خیالاتی که دام اولیاست

عکس مه‌رویان بستان خداست

 

 و انوار غیبی در رنگ های متفاوت بر جان آدمی غالب آید ؛ و این جام جهان نمای تجلی فقط مختص دل های صاف و ساکن و ساکت است و باید این نکته را مد نظر داشت که این صافی دل را  آتش عشق و ذکر دوام و فکر مدام و توجهه و ربط به ولایت و خدمت در پی آورد ، از این روست که در طریقت بحث تجلی بعد از تخلی مطرحح است.

 

آیینه شو وصال پری طلعتان طلب

اول بروب خانه دگر میهمان طلب

 

۱۹
آذر
هو

از بهترین راه هایی که ما می توانیم قوه خیال را مقداری کنترل کنیم و تحت اختیار خود در آوریم خطاطی و نقاشی است.


استاد صمدی آملی

شرح دروس معرفت نفس - جلد دوم - جلسه ۱۱۷

۲۴
مرداد

هو

 

یکی از دوستان می فرمود که: جمعی از اساتید و دوستان تصمیم گرفتند که راهی سفری علمی بشوند , حقیر دلم چندان مایل نبود, ولکن یکی از دوستان که در حال صحبت با شخص دیگری بود به آن شخص فرمود: شاید کسی جمله ای را در این سفر علمی که می خواهیم برویم بگوید و باعث تحول من بشود ! حقیر در دلم گفتم که چنین چیزی چندان امکان پذیر نیست و در اینگونه سفرها معمولا مباحث تکراری را مطرح میکنند. تا اینکه گذشت و حقیر به سفر رفتم و در طول این یک هفته در یکی از جلسات داستانی را شنیدم از یکی از اساتید که به اندازه ی خیلی از کلاس ها برایم ارزش داشت و بسیار باعث برانگیخته شدن انگیزه من شد.

 

در آن جلسه یکی از اساتید فرمودند:

 

یکی از شاگردان علامه طباطبایی قدس الله نفس الزکیه خدمت آن مرحوم رسید و گفت: خیلی از اوقاتم را بیهوده گذراندم و چیزی دستگیرم نشد و به جایی نرسیم.

 

علامه طباطبایی فرمودند:

 

آیا به وعده های الهی ایمان داری؟

 

آن شاگرد فرمودند :

 

بله.

 

علامه طباطبایی فرمودند:

 

خداوند در قرآن میفرمایند :

( وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا )

کسانى که در راه ما مجاهدت و کوشش کنند ، "به یقین" آنها را به راه ‏هاى خود هدایت می کنیم.

 

ایشان فرمودند:

 

وقتی که استاد علامه طباطبایی این آیه را برای من خواندند چنان متحول شده بودم که زمانی که از قم قصد داشتم به شهر خودم بیایم زمانی که از قم ساعت 8 صبح حرکت می کردم حدود ساعت 12 شب به شهرمان می رسیدم و بسیار خسته میشدم و وقتی که قصد داشتم بلند شوم جهت خواندن نماز شب دست هایم را که بر زمین می گزاشتم آنقدر خسته بودم که دست هایم تعادل خودش را از دست می داد ...ولی در همان لحظه به یاد آیه ای که علامه طباطبایی برایم خواند میافتادم که :

وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا

و این آیه آنقدر به من قوت میداد که بلند میشدم و نماز شبم را کامل میخواندم

____________________

از قول پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در بحار الأنوار نقل شده که :

سخن حکیمانه اى را که مؤمن بشنود بهتر از عبادت یک سال است.

در درس ها و بحث ها و شنیدن سخنرانی ها و همچنین در نزد اولیاء خدا همیشه باید مانند یک شکارچی باشیم و حرف های کلیدی و اصول و امهات را شکار کنیم و از آن حرف استفاده ی علمی و عملی بکنیم.

یکی از راه های بسیار عالی برای استفاده از این سخنان اینست که دفتری تهیه کنیم و هرچه از اصول و امهات را که شکار کرده ایم در آن دفتر ثبت کنیم.

باید از همه ی عالم درس بگیریم چنانچه در روایت وارد شده که در هر آنچه که چشمانت میبیند موعظه ای هست, اگر ما تشنه ی درس گرفتن و یاد گرفتن مبانی و اصول عرفانی و اخلاقی باشیم تمام عالم حتی در و دیوار و گیاهان و حیوانات استاد ما خواهند شد...

به یاد دارم یک بار که در اتوبوس نشسته بودم و مشغول دیدن کوه و دشت های در مسیر راه بودم نظرم به خار ها و بوته های کنار جاده افتاد و من را سخت در فکر فرو برد که این بوته ها چگونه به وجود آمدند ؟ به چه هدفی به وجود آمدند ؟ دارای چه نوع نفسی هستند ؟ اگر دارای نفس نباتی است نفس نباتی مجرد است یا مادی ؟ با کدام یک از خدام نفس نباتی این گیاه کار خودش را انجام میدهد؟ آیا این گیاه خشک دارای مراتب است ؟ مرتبه مثالیش چیست ؟ عقلیش چیست ؟ الهیش چیست ؟ و ....

همین تفکر و درس گرفتن از یک بوته ی گیاه نمونه بارز یک شکار است که همین تفکر در یک بوته ی گیاه زمینه پاک بودن و توحد قوه خیال را فراهم میکند....

 

در کل یک اصل را همیشه مد نظر داشته باشیم که :

 

شکارچی باشیم...

 

یا علی

 

۱۷
تیر

هو


حضرت استاد علامه حسن زاده آملی در دیوان اشعار میفرمایند:


دار حضور و ادب , همت و آنگه طلب

وقف بر این چهار کنید یک سره اوقات را


و نیز میفرمانید:


سرمایه راهرو حضور و ادب است

آنگاه یکی همت و دیگر طلب است

ناچار بود راهرو این چار اصول

ورنه به مراد دل رسیدن عجب است


قوه خیال به منزله ی آینه ای میماند که مستعد نشان دادن صور غیبه و ملکوتیه است. افکار پراکنده و خیالات سبب کدورت این آینه میشود و تا این آینه با حضور عنداللهی و اذکار و اوراد و توجهات و تفکرات انفسی و آفاقی زلال و پاک نشود شخص صاحب مکاشفات ملکوتیه و مشاهدات غیبه نمیشود.

در طریق سیر و سلوک الی الله قوه خیال باید به توحد و سکون برسد چنانچه استاد بزرگواری میفرمایند:


تا قوه خیال به توحد نرسد شخص صاحب مکاشفات نمیشود



قوه خیال جبلی و سرشتش بر خزینه داری صور ادراکی حواس ظاهری است همچنین قوه ای برای صورتگری معانی کلی و جزیی است و به قولی نقاشی چیره دست است. در نزد ارباب حکماء بدیهی است که قوه خیال دائما با کثرات و جزییات مانوس و محشور است و لذا یکی از مواردی که قوه خیال را از تخیلات فاسد و صورتگری ها و بازیگری های بیهوده بازمیدارد تفکر در معقولات و کلیات عالم است. جناب آقای صمدی آملی مثال شکارچی و سگ شکاری را در دروس شرح مراتب طهارت میزدند که سگ شکاری به منزله ی قوه خیال و شکارچی به منزله ی قوه عاقله است که شخص باید با سلطنت قوه عاقله برای تفکر در امور کلی و معقولات, قوه خیال را به کار گیرد.


تفکر در معقولات و امور کلی عالم مربوط به قوه عاقله بوده و قوه عاقله با وحدت مانوس و محشور است و هرکجا که پای عقل در میان باشد جایی برای امور جزیی و کثرات و قیودات خیالی و مادی نیست.

پس یکی از راه های به توحد رساندن قوه خیال تفکر در امور کلی و معقولات است.


روشی که حضرت استاد علامه حسن زاده آملی بسیار به آن تاکید دارند حضور است. در رابطه با حضور توضیحی از یکی از اساتید مرقوم فرموده اند که خدمت بزرگواران تقدیم میکنم :


(( تصوری که عموم مردم از حقیقت توحید الهی دارند این است که خدایی جدا در بیرون از آسمانها و زمین مشغول ربوبیت است در حالی که این تصور عامیانه به برهان و عرفان و قرآن مردود می باشد. خدایی که ما به عنوان حقیقت واحد صمدی آن را مورد پرستش قرار می دهیم حقیقتی جدای از زمین و آسمانها و جمادات و نباتات و حیوانات و انسانها نیست بلکه وجودی است فراگیر که تمامی کمالات موجودات از آن اوست و در متن کمالات هر موجودی وجود نوری حق سبحانه و تعالی نهفته است. اگر بتوانیم این نگاهمان را تقویت کنیم و با ملاحظه هر شیئی سریعا به کمالاتی که در آن نهفته است متمرکز شویم و در متن آن کمالات نور وجودی حق را مشاهده کنیم حضور و مراقبتی تام از آن انسان می شود که انسان را از هرگونه پراکندگی ذهن و خیال باز می دارد. وقتی انسان به عینه مشاهده کند که در متن کمالات وجودی هر موجودی که در پیرامون او قرار دارد خود خدا حضور دارد ناگزیر از مراعات ادب و تواضع می شود و نمی تواند ذهن و خیالش را به چیزی غیر او معطوف سازد. ))