شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی» ثبت شده است

۰۱
مهر

هو


مهم این نیست که سالک ، در سلوک خود سریعا به مرتبه مکاشفات صوریه و مثالیه برسد و یا کارهاى خارق‌ العاده انجام دهد و در مواد کائنات تصرف کند ؛ در هیچیک از کلمات أعیان از علماء ربانى و عرفاء حق ، این امور به عنوان ثمرات سلوک معرفى نشده‌اند ، بلکه تنها تقوى و طهارت ملاک ترقى و تکامل سالک و قرب به حضرت حق است. مهم اینست که سالک به مرتبه طهارت از تمام مراتب شرک و خودپرستى و خودبینى برسد ، و ملکه تقوى را تحصیل کند، و در عالم ملکوت ریشه دواند.


نور مجرد

حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی

__________________________

۰۹
اسفند

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یکی از کسانی که مدتیست با او رابطه ای دوستانه دارم برایم تعریف کرد که :

 

در ایام جوانی بسیار در وضعیت بسیار بدی زندگی می کردم , و زندگیم تمامی اش کدورت و آلودگی بود به شکلی که تمام اوقاتم به بطالت کاهلی می گذشت و اصلا میل و علاقه ای به امورات دینی و سلوکی نداشتم ولی با توجه به اینکه هیچ علاقه ای به این امور نداشتم ولی ارادت بسیاری به مجالس سید الشهدا علیه السلام داشتم و برای رسیدن محرم روز شماری می کردم...

 

زندگیم با آلودگی و کدورت و قبض روحی و روانی در حال طی شدن بود که شبی در خانه کتابی که روی آن نوشته شده بود ( روح مجرد ) توجه مرا به خودش جلب کرد !

 

کتاب را باز کردم و با اسم اشخاصی که در آن کتاب آمده بود آشنا شدم و یکی از آن اشخاص شیخ محی الدین عربی بود...

چون شنیده بودم که یکی از اساتیدمان موضوع پایان نامه اش پیرامون عرفان نظری بوده , خدمتشان رفتم و پرسیدم که شیخ محی الدین عربی کیست و چه کار کرده است و ... , توضیحات جالبی دادند و من بسیار علاقه مند به مشایخ عرفان و طریقت شدم. بعد از اینکه به مباحث عرفان علاقه مند شدم شروع کردم کتاب روح مجرد را کامل خواندم. بعد از اینکه کتاب را کامل خواندم از گذشته ی خود شرمنده شدم و تصمیم به ترک تمام آلودگی ها و کدورات هایی دچارش شده بودم گرفتم...

به شکلی که از همان اول شروع کردم نماز شبم را خواندم.و با نااهلانی که با آن ها رابطه ای دوستانه داشتم قطع رابطه کردم...

 

بعد از آن مشغول تحقیق و مطالعه در زمینه فلسفه و عرفان شدم و خدمت بعضی از مشایخ عرفان رسیدم..و بعد از چندی با بزرگمرد علم و عرفان استاد علامه حسن حسن زاده آملی و سلسله شاگردان بزرگوارشان آشنا شدم و از دروس استاد معظم داود صمدی آملی بهره ها بردم و بعد از آن علومی دیگر را خدمت دیگر شاگردانشان تلمذ نمودم و بعد وارد در حوزه علمیه شدم و در حال حاضر نیز مشغول تحقیق در رابطه با فلسفه و حکت و عرفان و تصوف هستم.

۱۱
مرداد

فرزند ارشد  علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی ، در جلد دوم کتاب شریف نور مجرد میفرمایند:

مرحوم والد (علامه طهرانی) از ایشان (علامه حسن زاده) بسیار تمجید و تجلیل میکرد.
در زمانی که ما در حوزه قم تحصیل میکردیم میفرمودند:حتما در درس اخلاق آیت الله حسن زاده آملی شرکت کنید. و ایشان در آن درس حال بسیار خوبی داشتند که برای ما غنیمت بود. هنگامی که میخواستیم درس اسفار و بقیه مباحث معقول را در قم ادامه بدهیم ، اساتید متعددی در قم مشغول تدریس بودند و بعضا از جهات علمی نیز اشتهار داشتند ولی مرحوم والد میفرمود فقط در درس آیت الله حسن زاده شرکت کنید و قسمت شد بخش هایی از اسفار و الهیات شفا و اشارات و تمهید القواعد را در محضر ایشان تلمذ نمودم. ایشان هم متقابلا ارادت خاصی به مرحوم علامه والد داشتند و همیشه از والد معظم به نیکی یاد میکردند و تعابیر بسیار بلندی درباره ایشان به کار میبردند. مرحوم علامه والد وقتی کتابی از تألیفاتشان منتشر می شد ، نسخه ی را میفرستادند تا خدمت ایشان تقدیم کنیم و حقیر هربار که کتابی را می بردم ایشان بسیار احترام نموده و سلامی مخصوص می فرستادند. ایشان به یکی از اخوان حقیر هم فرموده بودند که قدر والدتان را بدانید که ایشان کبریت احمر است و در هر صد سالی یکی مثل ایشان پیدا میشود.