شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اطوار قلب» ثبت شده است

۱۶
فروردين

هو


📌انواری که سالک اطوار قلب در مقام مشاهده به نظاره آن ها می پردازد

هنگامی که آینه جان سالک به تدریج در اثر ذکر و فکر و مجاهدت های معنوی صیقلی گردید ، زنگار طبیعت و ظلمت نفس از او زایل شده و پذیرای انوار غیبی می گردد . ظهور انوار و مشاهده آن ها موقوف به سیر سالک در اطوار هفتگانه قلب است . در هر طوری ، حالی و دیداری و نوری جلوه گر می شود . انوار در اطوار قلب ، دارای رنگ و لون خاصی می باشد ؛ در ابتدای سلوک ظهور انوار به شکل چراغ و بعد شعله آتش و سپس به صورت ماه و خورشید جلوه می نماید و در نهایت از رنگ و شکل عاری می شود.

شیخ نجم الدین کبری از انواری صحبت می کند که سالک اطوار قلب در مقام مشاهده به نظاره آن ها می پردازد ؛ ایشان ، ظهور انوار متلون را دارای حکمت ها و تحلیل و تاویل های سلوکی دانسته و می نویسد:


و چون در برابر خود فضایی گسترده و پهنه ای دورافتاده و بر بالای آن هوایی پاک مشاهده کنی و در دوردست ها رنگ هایی به سان سبز و سرخ و زرد و کبود بینی ، بدان که تو بر این هوا به آن رنگ ها می رسی و آن رنگ ها رنگ های احوال هستند ، رنگ سبز ، علامت حیات قلب است و رنگ آتش صاف نشانه حیات همت ، یعنی قدرت است ؛ اگر رنگ تیره باشد ، آن آتش های شدت است و از رنج و تعب رهرو در پیکار با نفس و شیطان حکایت دارد ؛ کبودی ، رنگ حیات نفس و زردی نشانه ناتوانی است . این ها معانی ای هستند که خودشان با زبان ذوق و مشاهده با صاحبان خود سخن می گویند و ذوق و مشاهده دو گواه عادلند ، تو با نفست می چشی آنچه را که با بصیرتت مشاهده می کنی و با بصیرتت مشاهده می کنی آنچه را با نفست می چشی ، از این رو هرگاه رنگ سبز بینی ، از دلت آزادی و سینه ات گشادگی و از نفست خوشی و از روحت لذت و برای بصیرتت روشنی احساس می کنی و این ها صفات حیات است.


فوائح الجمال و فواتح الجلال - صفحه ۱۱
شرح رساله در بیان معرفت به نورانیت امیرالمومنین - صفحه ۱۳۸