استاد یزدان پناه:
یک خاطره دیگری که در این زمینه در ذهنم هست، خستگی ناپذیری علامه حسن زاده در مسیر علمی است که انسان گاهی احساس می کند ایشان تمام عمر فقط نشسته و کار علمی کرده است.
در عین اینکه گاهی از نظر ریاضت و از نظر سلوک و عرفان مثل اینکه تمام عمرش به سلوک و ریاضت گذشته است. خیلی چیز عجیبی است. ایشان در این زمینه خستگی ناپذیرند. خودشان می فرمودند که من در آن ایام اینقدر علاقه به کتاب داشتم و میدیدم که چقدر با این کتابها بالا آمدم، که گاهی میشد شب من این کتاب را بغل میکردم و تا صبح همانجا نشسته و این کتاب را بغل میکردم میخوابیدم.
یک خاطره دیگری که در خاطر دارم این است که پرکاری ایشان برای من جذاب بود؛ یعنی ایام تعطیل حوزه که میشد؛ محرم، صفر، ماه رمضان، گاهی تابستانها و گاهی فاطمیه، ایشان درسهای حوزوی که به پایان میرسید به آمل می رفت، و آنجا درس برقرار میکرد. و از همین مردم عادی عدهای را بالا میآوردند که گاهی در معقول خیلی خوش می فهمیدند. برایم تعجب آورد بود که البته بعدها برای ما واضح شد. ایشان اگر ملاحظه فرموده باشید آثارشان را مثل دروس معرفت نفس را در همان آمل تدریس فرمودند. کتاب اتحاد عاقل و معقول را در آمل تدریس کردند. حتی شرح فصوص فارابی را در آمل تدریس کردند و خیلی از کتابها و آثاری که الآن داریم هم در آمل برای بازاریها و کارمندان و مردم عادی کوچه بازار شروع کرده بود. البته اینگونه که هر فردی را آهسته آهسته بالا بردند و در این سطح رساندند و اینها متوجه می شدند. برای من از این جهت پرکاری ایشان جالب و جذاب بود که حتی تابستان گاهی خانواده را میفرستادند به ایرا و خودشان در آمل میماندند و برای مردم تدریس می کردند. ما در شهر که بودیم می دیدیم.