شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیات سخره» ثبت شده است

۱۷
تیر

هو


حضرت استاد علامه حسن زاده آملی در دیوان اشعار میفرمایند:


دار حضور و ادب , همت و آنگه طلب

وقف بر این چهار کنید یک سره اوقات را


و نیز میفرمانید:


سرمایه راهرو حضور و ادب است

آنگاه یکی همت و دیگر طلب است

ناچار بود راهرو این چار اصول

ورنه به مراد دل رسیدن عجب است


قوه خیال به منزله ی آینه ای میماند که مستعد نشان دادن صور غیبه و ملکوتیه است. افکار پراکنده و خیالات سبب کدورت این آینه میشود و تا این آینه با حضور عنداللهی و اذکار و اوراد و توجهات و تفکرات انفسی و آفاقی زلال و پاک نشود شخص صاحب مکاشفات ملکوتیه و مشاهدات غیبه نمیشود.

در طریق سیر و سلوک الی الله قوه خیال باید به توحد و سکون برسد چنانچه استاد بزرگواری میفرمایند:


تا قوه خیال به توحد نرسد شخص صاحب مکاشفات نمیشود



قوه خیال جبلی و سرشتش بر خزینه داری صور ادراکی حواس ظاهری است همچنین قوه ای برای صورتگری معانی کلی و جزیی است و به قولی نقاشی چیره دست است. در نزد ارباب حکماء بدیهی است که قوه خیال دائما با کثرات و جزییات مانوس و محشور است و لذا یکی از مواردی که قوه خیال را از تخیلات فاسد و صورتگری ها و بازیگری های بیهوده بازمیدارد تفکر در معقولات و کلیات عالم است. جناب آقای صمدی آملی مثال شکارچی و سگ شکاری را در دروس شرح مراتب طهارت میزدند که سگ شکاری به منزله ی قوه خیال و شکارچی به منزله ی قوه عاقله است که شخص باید با سلطنت قوه عاقله برای تفکر در امور کلی و معقولات, قوه خیال را به کار گیرد.


تفکر در معقولات و امور کلی عالم مربوط به قوه عاقله بوده و قوه عاقله با وحدت مانوس و محشور است و هرکجا که پای عقل در میان باشد جایی برای امور جزیی و کثرات و قیودات خیالی و مادی نیست.

پس یکی از راه های به توحد رساندن قوه خیال تفکر در امور کلی و معقولات است.


روشی که حضرت استاد علامه حسن زاده آملی بسیار به آن تاکید دارند حضور است. در رابطه با حضور توضیحی از یکی از اساتید مرقوم فرموده اند که خدمت بزرگواران تقدیم میکنم :


(( تصوری که عموم مردم از حقیقت توحید الهی دارند این است که خدایی جدا در بیرون از آسمانها و زمین مشغول ربوبیت است در حالی که این تصور عامیانه به برهان و عرفان و قرآن مردود می باشد. خدایی که ما به عنوان حقیقت واحد صمدی آن را مورد پرستش قرار می دهیم حقیقتی جدای از زمین و آسمانها و جمادات و نباتات و حیوانات و انسانها نیست بلکه وجودی است فراگیر که تمامی کمالات موجودات از آن اوست و در متن کمالات هر موجودی وجود نوری حق سبحانه و تعالی نهفته است. اگر بتوانیم این نگاهمان را تقویت کنیم و با ملاحظه هر شیئی سریعا به کمالاتی که در آن نهفته است متمرکز شویم و در متن آن کمالات نور وجودی حق را مشاهده کنیم حضور و مراقبتی تام از آن انسان می شود که انسان را از هرگونه پراکندگی ذهن و خیال باز می دارد. وقتی انسان به عینه مشاهده کند که در متن کمالات وجودی هر موجودی که در پیرامون او قرار دارد خود خدا حضور دارد ناگزیر از مراعات ادب و تواضع می شود و نمی تواند ذهن و خیالش را به چیزی غیر او معطوف سازد. ))