شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

معرفی پیر ولی تراش شیخ نجم الدین کبری - ۲

پنجشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۵ ق.ظ

هو


نجم الدین به اشارت بابا فرج، دلش از نقوش پاک شد و دوات و قلم از دست بینداخته به خلوت نشست، دل را آئینه فتوحات غیبى یافت، پس از اعتکاف کوتاهى در خانقاه بابا فرج، به طلب کامل مکملى از تبریز خارج شد، نسیم عنایت الهى وزیدن گرفت. به راهنمائى سعادت سرمدى در بدلیس دست ارادت به نور الورى شیخ عمار یاسر بدلیسى که از اعاظم مشایخ و اکابر اولیاء بود داد. و به ریاضات و مجاهدات اشتغال ورزید. از برکات انفاس و توجهات آن بزرگوار بر اسرار مکاشفات و مشاهدات اطلاع یافت.


خود می فرماید: "از حال به محول الاحوال پرداختم‏" . از بدلیس نیز با اجازه پیر تربیت و صحبت‏ خویش‏، نور الورى عمار یاسر بدلیسى و اشارت آن بزرگوار عازم خوزستان می گردد تا به خدمت قطب الاولیاء شیخ اسماعیل قصرى برسد.

نجم الدین در حالى که مریضى سختى داشت وارد دزفول می ‏شود. او را به خانقاه شیخ الورى اسماعیل قصرى راهنمائى کردند که خود می ‏فرماید:" در آن لحظه که خدمت شیخ اسماعیل رسیدم او را بر سر منبر یافتم. جامه چرکینى پوشیده اما سخنهاى بلند مى‏ گفت ،در خاطر من گذشت که چنین صوفى دریغ است جامه چرکین پوشد، در حال خاطر من بروى ظاهر گشت و به فراست دانست و گفت: اى طالب مطلوب ! این جامه اگرچه چرکین است اما نمازى است🌸.


سخن او، به ‏غایت در من اثر کرد و صید او شدم، مدتى در ظلّ تربیتش بودم خرقه ارادت و تربیت از او پوشیدم و جرعه تمام از جام کلامش نوشیدم. پس مرا رخصت فرمود که کارَت تمام شد. وقت آنست که بر سر اهل و عیال روى و ایشان را از مصر به طرف وطن مألوف خود به خوارزم برى و آنجا بر سر سجاده ‏نشینى و جهانیان را بطریق ارشاد حق رسانى. 

نجم الدین ، کامل مکملى که از سینه سیناى عارفان، کامل زمان و اولیاء واصل دوران، دم مسیحا یافته بود و از ساغر قلبشان جام شراب مردافکن نوشیده بود ، بنا بر امر پیر و مراد خویش شیخ الورى اسماعیل قصرى عازم مصر شد. خود می فرماید: از آنجاعزم مصر کردم. چون رسیدم شیخ روزبهان پیر و ضعیف گشته بود. مرا بنواخت و گفت: نجم الدین ما عصفورى (: گنجشک) برفت و شاهبازى باز آمد.


مدتى را به دید و بازدید با مقامات علمى شریعت و شیوخ طریقت مصر اشتغال داشت. سپس در سن ۳۵ سالگى به سال ۵۷۵ هجرى قمرى عازم زادگاهش گردید. با ورود به خیوه جرجانیه امروزه پس از مستقر شدن و دید و بازدید در خانقاهى به تدریس علوم اسلامى پرداخت. حوزه درسش چنان مورد استقبال طلاب علوم و معارف اسلامى واقع شد که در اندک زمانى آوازه آن به مراکز علمى آن روز رسید، شخصیتهاى علمى براى دیدار این استاد تازه ‏نفس عازم خوارزم می ‏شدند و چون دیگر تلامذه در آن حوزه علمى،  تلمذ نموده استفاده می کردند. 


شیخ نجم الدین در کنار تدریس علوم اسلامى به تربیت طالبان راه و شیفتگان قرب اللّه پرداخت و عاشقان سیر و سلوک از گوشه و کنار بلاد اسلامى عازم خوارزم می ‏شدند تا هستى خویش را به آتش عشق او بسوزانند، شیخ ، طالبان را تحت تعلیم و تربیت قرار داده تا آتش به جانها افکنند، سوختگان وادى عشق که‏ حلقه ارادتش را بگوش مى‏ کشیدند و طبق سنت مشایخ طریقت به ریاضات و مجاهدات می پرداختند در اندک زمانى کار سلوکشان به اتمام رسیده، عازم بلاد اسلامى می ‏شدند تا به تربیت طالبان و ارشاد قابلان همت نمایند. 


ادامه دارد...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">