شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

لطایف العرفان و الحکمه

شجرهٔ طیبهٔ طوبای ولایت

هو

بسم الله الرحمن الرحیم

عین و لام و یاء به قلب عاشقان
آورد هردم نشان از بی نشان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ

____________________
کانال تلگرام:

AsrareTohid@
Hou786@

دست ولایت است که کار را به ثمر می رساند

چهارشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۲۰ ب.ظ

هو


سالکان الی الله زمانی که در حال مجاهده و مراقبه و توجه هستند و به میدان مبارزه با نفس قدم می گذارند تمثل ملکات و حالات درونیشان را در مکاشفه می بینند چنانچه استاد علامه حسن زاده آملی می فرمایند:


سکوت و خلوت یکی از بهترین راه های شوراندن درون و مشاهده ملکات مکسوبه و مکتسبه نفسانی است.
آنگاه است که تمامی صفات و ملکات نفسانی ، درپیشگاه انسانی محشور شده و انسان شاهد تمامی اعمال خود خواهد بود.


اما نکته ی قابل توجه در اکثر مکاشفات سالکان الی الله اینست که به آن ها فهمانده می شود که اگرچه به حسب ظاهر کار ها به اسم شخص تمام می شود ولی دست ولایت است که کار را به ثمر می رساند و استمداد از اهل بیت است که سالک را به سر منزل مقصود می رساند در این رابطه یکی از اهل طریق می فرمودند :

بعد از نماز صبح مشغول تفکرات آفاقی و انفسی و سکوت بودم ، بعد از آن در عالم مکاشفه دیدم که یک حیوان که تمثل ملکات نفسانی ام بود به من حمله کرد و نتوانستم مقاومت کنم و زمین خوردم ، ولی آن حیوان نتوانست به من آسیبی برساند ، بعد از آن دیدم که دو حیوان به من حمله کرد و برای اینکه آسیبی به من نرسانند روی ارتفاعی رفتم و متوسل به امیرالمؤمنین علی السلام شدم و ذکر و یاد مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به من قوت داد و توانستم به آن دو حیوان حمله کنم و آن ها را فراری بدهم.


همچنین حاج سید حسین یعقوبی در کتاب سفینه الصادقین می فرمایند :


حقیر شبى در خواب دیدم لشکر اسلام به فرماندهى حضرت عبد المطلب علیه السلام و لشکر کفر به فرماندهى عمرو بن عبد ود براى کارزار در برابر هم صف آرایى کرده اند ، به طورى که در مقابل هر مسلمان ، کافرى قرار گرفته و در برابر من، خود عمرو بن عبد ود ایستاده است.
بنده با خود فکر مى کردم چگونه با کسى نبرد کنم که غیر از امیرالمؤمنین علیه السلام هیچ کس حاضر به جنگ با او نشده است! سپس با خود گفتم: حتما چنین توانایى را در من دیده اند که مرا در مقابل او قرار داده اند.

ناگهان حمله آغاز شد. همین که خواستم با او نبرد کنم دیدم حضرت امیر المؤمنین - روحى له الفداء - پشت سرم ایستاده و ایشان خود مى خواهند او را به قتل برسانند ، امّا صحنه به گونه اى بود که این کار به نام من تمام مى شد.
آن حضرت ذوالفقار را کشیده، به من فرمودند: سرت را کنار ببر ، آنگاه او را به قتل رساندند.
در این رؤیا لشکر کفر و اسلام به حالات درونى حقیر که در آن ایام بیشتر در حال مجاهده بودم اشاره دارد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">